عشقپنهانمن

#عشق_پنهان_من
#پارت_13

ویو ا/ت:

سهون اومد پایین و صدای زنگ خونه اومد رفتم درو باز کردم دیدم یوناست
بغلش کردم و کلی بوسش کردم
یونا: اونی کجا بودی دلم برات یک زره شده بود نامرد
ا/ت: آخ قربون این لج بازی هات برم
چطور اومدی؟
یونا: این عمو منو آورد(اشاره به سهون)


منم دست خودم نبود با دو رفتم سمت سهون و پریدم بغلش و پاهامو دور کمرش پیشوندم
صورت هاموند نزدیک هم بود منم یک بوسه رو لبش زدم و از بغلش اومدم پایین

سهون: یونا بیا بریم اتاقتو نشونت بدم(دستشو میگیره)
یونا: اما من اینو نمیخوام میخوام بغل اونیم بخوابم
سهون: باشه هرجور که دوست داری

ا/ت:
صدای زنگ اومد درو باز کردم دیدم که سوهی و سه رویی اومدن تو
سوهی: هرزه عوضی برو کنار
ا/ت: هوی درست صحبت کن ها فکر کردی کی هستی؟
سه رویی: دخترا بس کنید دیگه اه
سوهی: سهون جونم دلم یک ذره شده بود برات ها گوشت بیار(چند وقته عشق و حال نکردیم ها بیا بریم حالشو ببریم)
سهون: او حتما عزیزم

ویو سهون:
گوشیم زنگ خورد فیلیکس بود
فیلیکس: قربان اون دوتا نقشه دارن گولشونو نخورید
سهون: چه نقشه ایی؟
فیلیکس: دیدم جلو در اونا همو بوس کردن و گفتن میخوان هرکی طرفشو با دارو تحریک اور گیجش کنه و رابطه شما رو خراب کنن
سهون: از مادر نزاییده که کسی گولم بزنم

دیدم سه رویی دوتا ابمیوه برد و با ا/ت رفت اتاق بالا و همون کارم سوهی کرد
رفتیم تو اتاق و به سوهی گفتم که پرده اتاق رو بکشه منم فرصت گیر اوردم و ابمیوه ها رو جا به جا کردم و خوردیم

ویو ا/ت:

وقتی آبمیوه رو خوردم خیلی داشتم احساس گرما میکردم و سه رویی هم کم کم نزدیکم شد اونقدر گرمم بود طاقت نیاوردم و خواستم لباسمو در بیارم که در محکم باز شد

سهون: با خودتون چه فکردی کردین ها مکه من خرم این دوست دخترت اگه بهش نرسی از تحریک زیاد میمیره نگی نگفتی
(سه رویی سریع سوهی رو برد خونه خودش )

ویو سهون:

دیدم که ا/ت لباساشو در اورد
ا/ت: سهون گرممه خیلی گرممه نمیدونم چمه
سهون: دارو تحریک اور خوردی فقط من میتونم نیازتو بر طرف کنم
ا/ت: نه نمیخواد
(رفت.حمام و کلی اب سرد ریخت رو خودش )

ویو ا/ت:

بازم گرمم بود و همش گرمتر میشدم دیدم که سهون اومد تو حموم
25لایک تا ادامه 💜✨
دیدگاه ها (۲۰)

#عشق_پنهان_من#پارت_اخر(6سال بعد) کیم جونگ: مامان غذارو بیار ...

اینم لونا و یونگ سو✨💜

#عشق_پنهان_من #پارت_۱۲منم یهو لبامو قفل لباش کردم و لیسیدیمش...

#عشق_پنهان_من#پارت_۱۱وحشیانه شروع به خوردن لبم کرد چون زورش ...

تکپارتی از کوک

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط