the building infogyg ادامه پارت96
#the_building_infogyg #ادامه_پارت96
تهیونگ
ملکه با آرامش منو رزا باترس نگاش میکردیم خیلی جسور بود
ملکه:داستان میخوایی گوش کنی یانه وقتی مادر آچا میخواست فرار کنه من ملکه بودم ودوست صمیمی اون بعد ریکا ازم خواست طلسم اینکه ماها رد بشیم بردارم من می ترسیدم اما از طرفی قانون این بود که بچع دوم اگه دختر باشه وقتی یک سالش بشه باید کشته بشه تا تهدیدی برایی خواهر بزرگ ترش نباشه من به بیوریکا گفتم در صورتی اینکار میکنم که تورو هم باخودش ببره و بزرگت کنه اونم قبول کرد بعد اون بر اثر یه اتفاق کل قصر خواهرت آتیش گرفت خواهرت سوخت ولی من نمیتونستم تورو برگردونم وگرنه همه میفهمیدن من بیوریکا رو فراری دادم برایی همون فک کردم رزا میتونست جایی تو باشع اما نتونست بااینکه قدرتمنده برایی همین برگشتی و اینجایی قبول کن رکسانا قبول کن دخترم پیشم بمون
بهش خیره بودم چی میگه شل نسشت رویی صندلی انگار حرفاش درست بود
رکسانا:امکان نداره ولیی باشه میمونم
اما ته ورزا هم باید اینجا پیشم باشن
ملکه:مشکلی نیس بیا بریم اتاقتون نشونتون بدم
تهیونگ
ملکه با آرامش منو رزا باترس نگاش میکردیم خیلی جسور بود
ملکه:داستان میخوایی گوش کنی یانه وقتی مادر آچا میخواست فرار کنه من ملکه بودم ودوست صمیمی اون بعد ریکا ازم خواست طلسم اینکه ماها رد بشیم بردارم من می ترسیدم اما از طرفی قانون این بود که بچع دوم اگه دختر باشه وقتی یک سالش بشه باید کشته بشه تا تهدیدی برایی خواهر بزرگ ترش نباشه من به بیوریکا گفتم در صورتی اینکار میکنم که تورو هم باخودش ببره و بزرگت کنه اونم قبول کرد بعد اون بر اثر یه اتفاق کل قصر خواهرت آتیش گرفت خواهرت سوخت ولی من نمیتونستم تورو برگردونم وگرنه همه میفهمیدن من بیوریکا رو فراری دادم برایی همون فک کردم رزا میتونست جایی تو باشع اما نتونست بااینکه قدرتمنده برایی همین برگشتی و اینجایی قبول کن رکسانا قبول کن دخترم پیشم بمون
بهش خیره بودم چی میگه شل نسشت رویی صندلی انگار حرفاش درست بود
رکسانا:امکان نداره ولیی باشه میمونم
اما ته ورزا هم باید اینجا پیشم باشن
ملکه:مشکلی نیس بیا بریم اتاقتون نشونتون بدم
۷.۴k
۱۲ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.