خوابت و دیدم!...
خوابت و دیدم!...
اومدم جلو بت گفتم من هر موقه حالم داغونه میشینم زل میزنم به عکسات و باهاشون درد و دل میکنم
وسط حرفامم دونه دونه قطره های اشک میچکه گوشی و خیس میکنه
سرت و آروم آوردی بالا و تار موهات که ریخته بود رو پیشونیت و زدی کنار
با همون دوتا چشمای مهربون که همه دنیای منه زل زدی تو چشمام و گفتی :
+نگا کن مژه هات چقدر قشنگن ؛ حیفه این چشمارو هی الکی اشکی میکنی...
همونجا دوباره بغضم گرفت از شیرینیِ دوست داشتنِ عمیقی که ته قلبم حسش میکردم و از قلب مهربونی که تو سینه ت میتپه
گفتم میشه واسم دو خط شعری چیزی بنویسی امضا کنی؟
میخام هردفه حالم بد شد با دستخط قشنگت تو واژه ها غرق شم و از این به بعد اینجوری آرومم کنی
لبخند زدی گفتی مینویسم واست
نوشتی :
+به اشکات و چشمات یاد بده هرکسی ارزش گریه کردن نداره ؛ دنیا نمی ارزد به رنج پلک هایت ...
نوشتنت که تموم شد دفترم و محکم بغل کردم و چسبوندمش سمت راستِ قفسه ی سینه م ؛ همونجایی که قلبم داشت برای تو محکم خودش و به در و دیوار میکوبید
همونجوری که زل زده بودم به چشمات و نمیتونستم ازشون دل بکنم پرسیدم : " اشکالی نداره بهتون گل بدم؟ "
لبات شکفت ، خندیدی و شاخه گلم و از دستم گرفتی ؛ بغض و لبخندم قاطی شد و حس میکردم که انگار دارم وسط ابرا پرواز میکنم...
از خواب که پریدم چشمام خیسِ اشک بود و ضربان قلبم همونجوری مثل تو خواب غیر عادی و بالا بود
هنوزم محو چشما و خنده هاتم!
چجوری میتونی حتی تو خوابم انقد خوب باشی :)؟
#Siamakam
#Siamak_Nemati
راستی تو دفترم واسه توام امضا کرد ؛ من تو خوابمم حواسم بت هست زهرا نعمتیم
_ 💕🥺 @zahra88sorkh
اومدم جلو بت گفتم من هر موقه حالم داغونه میشینم زل میزنم به عکسات و باهاشون درد و دل میکنم
وسط حرفامم دونه دونه قطره های اشک میچکه گوشی و خیس میکنه
سرت و آروم آوردی بالا و تار موهات که ریخته بود رو پیشونیت و زدی کنار
با همون دوتا چشمای مهربون که همه دنیای منه زل زدی تو چشمام و گفتی :
+نگا کن مژه هات چقدر قشنگن ؛ حیفه این چشمارو هی الکی اشکی میکنی...
همونجا دوباره بغضم گرفت از شیرینیِ دوست داشتنِ عمیقی که ته قلبم حسش میکردم و از قلب مهربونی که تو سینه ت میتپه
گفتم میشه واسم دو خط شعری چیزی بنویسی امضا کنی؟
میخام هردفه حالم بد شد با دستخط قشنگت تو واژه ها غرق شم و از این به بعد اینجوری آرومم کنی
لبخند زدی گفتی مینویسم واست
نوشتی :
+به اشکات و چشمات یاد بده هرکسی ارزش گریه کردن نداره ؛ دنیا نمی ارزد به رنج پلک هایت ...
نوشتنت که تموم شد دفترم و محکم بغل کردم و چسبوندمش سمت راستِ قفسه ی سینه م ؛ همونجایی که قلبم داشت برای تو محکم خودش و به در و دیوار میکوبید
همونجوری که زل زده بودم به چشمات و نمیتونستم ازشون دل بکنم پرسیدم : " اشکالی نداره بهتون گل بدم؟ "
لبات شکفت ، خندیدی و شاخه گلم و از دستم گرفتی ؛ بغض و لبخندم قاطی شد و حس میکردم که انگار دارم وسط ابرا پرواز میکنم...
از خواب که پریدم چشمام خیسِ اشک بود و ضربان قلبم همونجوری مثل تو خواب غیر عادی و بالا بود
هنوزم محو چشما و خنده هاتم!
چجوری میتونی حتی تو خوابم انقد خوب باشی :)؟
#Siamakam
#Siamak_Nemati
راستی تو دفترم واسه توام امضا کرد ؛ من تو خوابمم حواسم بت هست زهرا نعمتیم
_ 💕🥺 @zahra88sorkh
۲۳.۹k
۱۲ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.