ازدواج اجباری(part 34)
ازدواج اجباری(part 34)
*ا/ت ویو
شرابو ریختیم توی لیوانامون و خوردیم
_کوک
+بله
_میگم نظرت چیه مسابقه بذاریم
+چه مسابقه ای
_ببینیم تا چقدر ظرفیتمون پره
+ا/ت بنظرم اصن فکر خوبی نیست
_کوک الان خونه ایم و یه شبه دیگه
+هوففف من از دست تو چیکار کنم
_لطفا(کیوت)
+ایگوو باشه
*۵ تا
*۸ تا
*۱٠ تا
*سوم شخص
ا/ت و کوک کاملا مست شده بودن
همینجور که میخوردن حال ا/ت بد شد و بدو بدو رفت دستشویی
*ا/ت ویو
بدو بدو رفتم دستشویی و بالا اوردم(پوزش ولی دیگه شد دیگه چه کنم میخواستی نخوری)
+ا/ت ا/ت حالت خوبه
_ا...ره خ..وبم
+میخوای بریم دکتر
_ن..ه از م..ست.....
و سیاهی مطلق
*جونگکوک ویو
ا/ت داشت حرف میزد که یهو بیهوش شد
+ا/تتتت اخ دختره خنگ گفتم مسابقه نذاریم(نگفتی🗿)
ا/ت رو براید استایل بغل کردم و گذاشتمش توی ماشین و با سرعت به سمت بیمارستان میرفتم
رفتم توی بیمارستان
"چیشده اقا
+همسرم همسرم بیهوش شد
"سریع براند کارد بیارید
پرستارا براند کارد اوردن و سریع ا/ت رو گذاشتم روش
داشتن میبردنش اتاق که پرستار دکتر صدا زد
"اقای دکتر بیمار ارژانسی داریم لطفا بیاید
-چیشده
"اقای دکتر ایشون بیهوش شدن
-بذاریدش روی تخت تا چکش کنم
دکتر رفت نبضشو گرفت و گفت
-باید ازمایش بده تا از یه چیز مطمئن شم شک دارم
+چیه اقای دکتر
-بذارید جواب ازمایش بیاد بهتون میگم الان در حد یه حدس هستش
+خب لطفا حدستون رو بگید
-نمیشه لطفا اسرار نکنید جواب ازمایش اومد بهتون میگم نگران نباشید خبر خوبی احتمالا باید باشه
*دکتر ویو
نبض دختررو گرفتم نبضش دوتایی میزد
ادامه دارد...
شرطا:
۱٠٠ لایک
۱۰۰ کامنت✨
*ا/ت ویو
شرابو ریختیم توی لیوانامون و خوردیم
_کوک
+بله
_میگم نظرت چیه مسابقه بذاریم
+چه مسابقه ای
_ببینیم تا چقدر ظرفیتمون پره
+ا/ت بنظرم اصن فکر خوبی نیست
_کوک الان خونه ایم و یه شبه دیگه
+هوففف من از دست تو چیکار کنم
_لطفا(کیوت)
+ایگوو باشه
*۵ تا
*۸ تا
*۱٠ تا
*سوم شخص
ا/ت و کوک کاملا مست شده بودن
همینجور که میخوردن حال ا/ت بد شد و بدو بدو رفت دستشویی
*ا/ت ویو
بدو بدو رفتم دستشویی و بالا اوردم(پوزش ولی دیگه شد دیگه چه کنم میخواستی نخوری)
+ا/ت ا/ت حالت خوبه
_ا...ره خ..وبم
+میخوای بریم دکتر
_ن..ه از م..ست.....
و سیاهی مطلق
*جونگکوک ویو
ا/ت داشت حرف میزد که یهو بیهوش شد
+ا/تتتت اخ دختره خنگ گفتم مسابقه نذاریم(نگفتی🗿)
ا/ت رو براید استایل بغل کردم و گذاشتمش توی ماشین و با سرعت به سمت بیمارستان میرفتم
رفتم توی بیمارستان
"چیشده اقا
+همسرم همسرم بیهوش شد
"سریع براند کارد بیارید
پرستارا براند کارد اوردن و سریع ا/ت رو گذاشتم روش
داشتن میبردنش اتاق که پرستار دکتر صدا زد
"اقای دکتر بیمار ارژانسی داریم لطفا بیاید
-چیشده
"اقای دکتر ایشون بیهوش شدن
-بذاریدش روی تخت تا چکش کنم
دکتر رفت نبضشو گرفت و گفت
-باید ازمایش بده تا از یه چیز مطمئن شم شک دارم
+چیه اقای دکتر
-بذارید جواب ازمایش بیاد بهتون میگم الان در حد یه حدس هستش
+خب لطفا حدستون رو بگید
-نمیشه لطفا اسرار نکنید جواب ازمایش اومد بهتون میگم نگران نباشید خبر خوبی احتمالا باید باشه
*دکتر ویو
نبض دختررو گرفتم نبضش دوتایی میزد
ادامه دارد...
شرطا:
۱٠٠ لایک
۱۰۰ کامنت✨
۸۷.۹k
۰۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.