او ارزش این را داشت که برایش غمگین بمانم و صبح ها، صدایش
او ارزش این را داشت که برایش غمگین بمانم و صبحها، صدایش را سر میز صبحانه توهم بزنم، و شبها خیال کنم ملحفه تخت از جای تنش چروک شده. او ارزش این را داشت که حتی اگر ندارمش، دوسْتدارش باقی بمانم.
.
.
.
.
.
.
گمان میکردیم عشق نجاتمان خواهد داد
اما زخمیتر از قبل ، رهایمان کرد.
بیستُهشتِبهمن
۱۲:۴۰
.
.
.
.
.
.
گمان میکردیم عشق نجاتمان خواهد داد
اما زخمیتر از قبل ، رهایمان کرد.
بیستُهشتِبهمن
۱۲:۴۰
۲.۴k
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.