دیانا:ارسلان من خوابم میاد
دیانا:ارسلان من خوابم میاد
ارسلان:بیا تو بغل من دوتایی بخوابیم
دیانا:هیچی نمیخوام اصلا
ارسلان:بیا دیگه
دیانا:نه .. الان که ساعت ۵ هس دیگه باید آماده شم
ارسلان:من یه کوچولو بخوابم
دیانا:باشه... رفتم حموم و دوش گرفتم و اومدم بیرون یه لباس راحتی پوشیدم موهامو خشک کردم و موهامو فر کردم یکم تو اینستا
چرخیدم و ارسلان بیدار شد رف حموم و من لباسمو پوشیدم و شروع کردم به آرایش کردن و ارسلان هم آماده شد تقریبا آماده شده بودیم و ساعت هم تقریبا ۸ بود (لباس دیانا رو میزارم )
ارسلان:چه ماه شدی
دیانا:مرسی
دیانا:من برم کمک مامان
ارسلان:برو فدات شم
دیانا:مامان کاری نداری
مهناز:نه مامان جان تو برو کنار ارسلان
دیانا:زنگ در خورد و
لایک ها به ده برسه پارت بعدی رو میزارم
ببخشید که کوچولو بود من متاسفانه نمیتونم خیلی تایپ کنم ناخن گذاشتم
ارسلان:بیا تو بغل من دوتایی بخوابیم
دیانا:هیچی نمیخوام اصلا
ارسلان:بیا دیگه
دیانا:نه .. الان که ساعت ۵ هس دیگه باید آماده شم
ارسلان:من یه کوچولو بخوابم
دیانا:باشه... رفتم حموم و دوش گرفتم و اومدم بیرون یه لباس راحتی پوشیدم موهامو خشک کردم و موهامو فر کردم یکم تو اینستا
چرخیدم و ارسلان بیدار شد رف حموم و من لباسمو پوشیدم و شروع کردم به آرایش کردن و ارسلان هم آماده شد تقریبا آماده شده بودیم و ساعت هم تقریبا ۸ بود (لباس دیانا رو میزارم )
ارسلان:چه ماه شدی
دیانا:مرسی
دیانا:من برم کمک مامان
ارسلان:برو فدات شم
دیانا:مامان کاری نداری
مهناز:نه مامان جان تو برو کنار ارسلان
دیانا:زنگ در خورد و
لایک ها به ده برسه پارت بعدی رو میزارم
ببخشید که کوچولو بود من متاسفانه نمیتونم خیلی تایپ کنم ناخن گذاشتم
۱۹.۱k
۲۲ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.