پارت چهارم
پارت چهارم🖤🍷✨️✨️
(جنازه یه مرد با لباسای بستنی فروش که به دار اویخته شده بود در حالی که سر طنابش از یه جایی به بعد نامرئی بود و معلوم نبود دقیقا از چی اویزون شده و روی سینشم علامت گل زر با تیزی کشیده شده بود و ازش خون میچکید.
دازای به جنازه نزدیک میشه°)
چویا: این یارو کیه؟
دازای: هیمم....این یکی از جاسوسای مافیایه بندره که با لباس مبدل برای سازمان اطلاعات جمع میکنه.
عجیبه اون اصلا به این جریان ربطی نداشت چرا اونو کشته.
چویا: خب اون یکی از جاسوسای ما بوده معلومه که اونو میکشه.
دازای: درسته اما با وجود موهبت قوی و مهارت اون دلیلی نداره که اینو بکشه در هر صورت موفق میشه که کارشو انجام بده دلیلی نداره انقدر اشکارا یکیو بکشه و اینجا اویزون کنه.
هیمم...بنظر میاد اون میدونسته ما میایم اینجا و میخاد مارو از عمد بکشه سمت خودش.
یعنی اون دنبال چی میگرده؟
بنظر اون با مافیا مشکل داره
شایدم دنبال یکی میگرده
یعنی دنبال چیه؟
خیله خب چویا بیا بریم موری سان ادرسه یه نفرو بهم داد و گفت اون میتونه تو پیدا کردنه ناشناس بهمون کمک کنه.
(جنازه یه مرد با لباسای بستنی فروش که به دار اویخته شده بود در حالی که سر طنابش از یه جایی به بعد نامرئی بود و معلوم نبود دقیقا از چی اویزون شده و روی سینشم علامت گل زر با تیزی کشیده شده بود و ازش خون میچکید.
دازای به جنازه نزدیک میشه°)
چویا: این یارو کیه؟
دازای: هیمم....این یکی از جاسوسای مافیایه بندره که با لباس مبدل برای سازمان اطلاعات جمع میکنه.
عجیبه اون اصلا به این جریان ربطی نداشت چرا اونو کشته.
چویا: خب اون یکی از جاسوسای ما بوده معلومه که اونو میکشه.
دازای: درسته اما با وجود موهبت قوی و مهارت اون دلیلی نداره که اینو بکشه در هر صورت موفق میشه که کارشو انجام بده دلیلی نداره انقدر اشکارا یکیو بکشه و اینجا اویزون کنه.
هیمم...بنظر میاد اون میدونسته ما میایم اینجا و میخاد مارو از عمد بکشه سمت خودش.
یعنی اون دنبال چی میگرده؟
بنظر اون با مافیا مشکل داره
شایدم دنبال یکی میگرده
یعنی دنبال چیه؟
خیله خب چویا بیا بریم موری سان ادرسه یه نفرو بهم داد و گفت اون میتونه تو پیدا کردنه ناشناس بهمون کمک کنه.
- ۲.۹k
- ۰۵ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط