هانتر
#هانتر
پارت ۴۳
_ من قرص آرامبخش دارم ... یکم منگ میکنه آدم و ..
+ خوبه بده...
جک : احمقا دوتا قرص و باهم میخواید بریزید توی مشروب ؟ میمیرید!! احمقای خنگ بین دوتا
قرص اختالل ایجاد میشه
_ راست میگه
+ لعنت ... خب الرا تو یجوری کن که نخوریش
_ ب..باشه..
+نباید فکر کنه مشروب و من اوردم اوکی؟
الرا چشمهاشو به معنی اطمیمان بست ..
جک : خب دیگه من میرم..شمام کار دست خودتون ندید
+ بای-
جونگکوک از ماشین پیاده شد و الرا هم پشت سرش راه افتاد ..
+ باید یجوری رفتار کنی که انگار نمیدونی قراره چی بشه..جوری نشون بده که فقط واسه سکس
و خوش گذرونی اومدی
الرا چشماشو محکم بهم فشار داد و سرش رو تکون داد..
جونگکوک زنگ رو فشرد که بالفاصله در باز شد..
فلیکس٪ : مشتاق دیدار جئون
+ هوم..فلیکس بازم برات جوجه اوردم..!
_ سالم.٪اوه پس..اون خانمه خوشبخت شمایید..
جونگکوک نزدیکش شد و زیر گوشش زمزمه کرد : نباید بفهمه قراره جون بده..!
فلیکس لبخند چندشی زد و "باشه" ای زیرلب گفت .
_ اوم..چطوره با مشروب شروع کنیم؟
+ فلیکس مشروب داری؟
٪مشروب که نه ولی الکل چرا
_ خب من مشروب اوردم..عام..جونگکوک میشه بازش کنی
+ البته گرل..
٪ چرا مضطربی هوم؟؟
جونگکوک دوتا گیالس اورد و داخلش مشروب ریخت..
+ شاید چون قراره با جئون جونگکوک بخوابه!؟
٪عاه پسر...فلیکس و دست کم گرفتی !؟
الرا سمت فلیکس رفت و خمار نگاهش کرد..
_ خوابیدن با کسی که همه آرزوشونه باهاش باشن جذابه نه؟!
فلیکس چونه های دختر رو تو دستش گرفت و نفسای داغشو روی صورتش خالی کرد..
٪ خوب بلدی حرف بزنی..
+ زبونش..چیزیه که تحریکم میکنه تا باهاشون یکارایی کنم..
٪ مثال بریدنش..هوم؟
_ قبال هم گفتم..من از چیزی ترسی ندارم.
پارت ۴۳
_ من قرص آرامبخش دارم ... یکم منگ میکنه آدم و ..
+ خوبه بده...
جک : احمقا دوتا قرص و باهم میخواید بریزید توی مشروب ؟ میمیرید!! احمقای خنگ بین دوتا
قرص اختالل ایجاد میشه
_ راست میگه
+ لعنت ... خب الرا تو یجوری کن که نخوریش
_ ب..باشه..
+نباید فکر کنه مشروب و من اوردم اوکی؟
الرا چشمهاشو به معنی اطمیمان بست ..
جک : خب دیگه من میرم..شمام کار دست خودتون ندید
+ بای-
جونگکوک از ماشین پیاده شد و الرا هم پشت سرش راه افتاد ..
+ باید یجوری رفتار کنی که انگار نمیدونی قراره چی بشه..جوری نشون بده که فقط واسه سکس
و خوش گذرونی اومدی
الرا چشماشو محکم بهم فشار داد و سرش رو تکون داد..
جونگکوک زنگ رو فشرد که بالفاصله در باز شد..
فلیکس٪ : مشتاق دیدار جئون
+ هوم..فلیکس بازم برات جوجه اوردم..!
_ سالم.٪اوه پس..اون خانمه خوشبخت شمایید..
جونگکوک نزدیکش شد و زیر گوشش زمزمه کرد : نباید بفهمه قراره جون بده..!
فلیکس لبخند چندشی زد و "باشه" ای زیرلب گفت .
_ اوم..چطوره با مشروب شروع کنیم؟
+ فلیکس مشروب داری؟
٪مشروب که نه ولی الکل چرا
_ خب من مشروب اوردم..عام..جونگکوک میشه بازش کنی
+ البته گرل..
٪ چرا مضطربی هوم؟؟
جونگکوک دوتا گیالس اورد و داخلش مشروب ریخت..
+ شاید چون قراره با جئون جونگکوک بخوابه!؟
٪عاه پسر...فلیکس و دست کم گرفتی !؟
الرا سمت فلیکس رفت و خمار نگاهش کرد..
_ خوابیدن با کسی که همه آرزوشونه باهاش باشن جذابه نه؟!
فلیکس چونه های دختر رو تو دستش گرفت و نفسای داغشو روی صورتش خالی کرد..
٪ خوب بلدی حرف بزنی..
+ زبونش..چیزیه که تحریکم میکنه تا باهاشون یکارایی کنم..
٪ مثال بریدنش..هوم؟
_ قبال هم گفتم..من از چیزی ترسی ندارم.
- ۴.۰k
- ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط