هانتر

#هانتر


پارت ۴۴


٪ خوشم میاد..
الرا گیالسه مشروب رو از جونگکوک گرفت و قلپی بهش زد و سمت فلیکس رفت...صورتش
رو پایین اورد و لبهاشو روی لبهای اون گذاشت و مایع داخل دهانش رو انتقال داد..
_ مثال خوشت میاد تا باهاشون اینکارا رو هم انجام بدم!؟
جونگکوک پوزخند سردی زد و به اون دونفر خیره شد..
٪بهتره زودتر نشون بدی چیکارا میتونی باهاش کنی..!جونگکوک .. نظرت چیه..؟!
+ بیا قبلش یکم مست شیم بنظرم بیشتر لذت میده!
٪ موافقم!
دست دختر رو گرفت ک سمت صندلی رفت و روش نشست..
لیوانه کامل رو سر کشید..
الرا خوشحال از اینکه نوشیده..خودش هم قلپ کمی ازش خورد..
جونگکوک با لیوانش بازی میکرد و انگشتاش رو دوش میپیچید..
٪ جونگکوک؟ نمیزنی!؟
+قبلش یچیز بهتر زدم ... ولی بدم نمیاد بخورم..
لیوان رو باال برد و قلپ فیکی بهش زد..
خوشحال بود که فلیکس از اون نوشیدنی میخوره و کار رو براش راحتتر میکنه..
نگاهش رو به الرا داد و تو دلش گفت : حتی کلیشه هم یه زمانی حقیقت میشه..
نیم ساعتی گذشته بود و حاال فلیکس کامال مست بود و الراهم مجبور به تظاهر اینکه مسته!جونگکوک از پشت کامل به الرا چسبید و دستهاشو دور کمرش حلقه کرد و خواست به فلیکس
نشون بده که وقتشه..
فلیکس تلو تلو خوران سمت الرا اومد و وحشیانه لباشو شکار کرد...
تند میمکید و به کمرش چنگ مینداخت..
الرا چشم هاشو از سفت روی هم گذاشته بود..
انگار که تمامِ غم هاشو..حرص هاشو..تالفی ها و ترسهاشو روی پلکاش خالی میکرد..
سریع تر از چیزی که فکر میکرد پیش میرفت و این میترسوندش..!
فلیکس ازش جدا شد که جونگکوک الرا رو از پاهاش بلند کرد و سمت اتاق رفت..
+ بهتره ادامش و اونجا باشیم
روی تخت پرتش کرد که گوشه لباسش کمی باال رفت ، فلیکس تیشرتش رو از تنش دراورد و
بلوز الرا رو هم به کمک جونگکوک از تنش دراورد..
الرا سعی مکرد گریه هاشو توی دلش خفه کنه..
یک ربعی میگذشت که فلیکس باهاش مشغول بود..
شلوارش رو درآورد که الرا چشمش به باکسره سورمه ای رنگش افتاد و نگاهشو به جونگکوک
داد..
جونگکوک که ترس و از نگاهش دید سمت فلیکس رفت و کمی عقب کشوندش..
+ هی پسر..بزار یکمم من باهاش ور برم..چشمای نیمه بازه فلیکس خبر از اثره قرصها میداد پس
سعی کرد کمی لفتش بده..
٪ تا..تاتو باهاش..ور میری..من الپایی میزنم..
+ ا..اوک
دیدگاه ها (۰)

#هانترپارت ۴۵جونگکوک از پشت کامل به الرا چسبید و دستهاشو دور...

عجیب‌است،با‌آنکه‌برایم‌زهر‌دارد‌اما‌تنها‌سخن‌گفتن‌با‌او‌مرا‌...

#هانتر پارت ۴۳_ من قرص آرامبخش دارم ... یکم منگ میکنه آدم و ...

#هانترپارت ۴۲ بدون حرفی تو سکوت به جاده ناشناس رو به روش نگا...

♡𝑭𝒓𝒐𝒎 𝒎𝒚 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕 :: part⁹" ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط