پارت چهل و دوم رمان تب داغ هوس:
42
مامان عاصي شده جيغ زد :ساکت ميشيد يا اون جارو خوشکله امو بيارم نوازشتون بدم ؟«منو نگين که حالا ديگه دم راهروي اتاقا ايستاده بود ساکت شديم و مامان با همون جذبه اش گفت: زود زود بريد تو آشپز خونه هر کدوم يه طرف کاررو بگيريد
ما رفتيم تو آشپز خونه و مامان هم بيسيم تلفنو برداشتو شماره گرفت در حالي که نگاش ميکردم پياز هم از سبدش بر ميداشتم که پوست بکنم مامان هم آناليزم ميکردم:
قدو هيکل متوسط،پوست سفيد ،موهاي عنابي ،ابرو هاي هلالي ،چشماي کهربايي رنگ،بيني مدل ايتاليايي که به صورتش ميومد و لبايي بسيار زيبا و خدادادي با رنگ صورتي پررنگ!
مامان- الو حسين(بابارو ميگفت)...سلام کي مياي؟...«مامان يه جيغ بنفش زد که شونه هاي من پريد و بشقاب هم از دست نگين افتاد رو ميز...»حسين يعني چي دير ميام جلسه است؟بهش بگو امشب پاگشاي نعيمه نميشه مهمونا بيان تو بعد مهمونا بيايي ميخواي بچه امو سکه يه پول کني ؟.... من نميدونم ساعت 7 خونه اي ... حسسييييييين 7... «مامان يهو ساکت شدو گذرا به روبروش که آشپزخونه بود تند تند نگاه ميکرد انگار داشت فکر ميکرد بعد چندي گفت:»
-باشه...نه ...خداحافظ
مامان عاصي شده جيغ زد :ساکت ميشيد يا اون جارو خوشکله امو بيارم نوازشتون بدم ؟«منو نگين که حالا ديگه دم راهروي اتاقا ايستاده بود ساکت شديم و مامان با همون جذبه اش گفت: زود زود بريد تو آشپز خونه هر کدوم يه طرف کاررو بگيريد
ما رفتيم تو آشپز خونه و مامان هم بيسيم تلفنو برداشتو شماره گرفت در حالي که نگاش ميکردم پياز هم از سبدش بر ميداشتم که پوست بکنم مامان هم آناليزم ميکردم:
قدو هيکل متوسط،پوست سفيد ،موهاي عنابي ،ابرو هاي هلالي ،چشماي کهربايي رنگ،بيني مدل ايتاليايي که به صورتش ميومد و لبايي بسيار زيبا و خدادادي با رنگ صورتي پررنگ!
مامان- الو حسين(بابارو ميگفت)...سلام کي مياي؟...«مامان يه جيغ بنفش زد که شونه هاي من پريد و بشقاب هم از دست نگين افتاد رو ميز...»حسين يعني چي دير ميام جلسه است؟بهش بگو امشب پاگشاي نعيمه نميشه مهمونا بيان تو بعد مهمونا بيايي ميخواي بچه امو سکه يه پول کني ؟.... من نميدونم ساعت 7 خونه اي ... حسسييييييين 7... «مامان يهو ساکت شدو گذرا به روبروش که آشپزخونه بود تند تند نگاه ميکرد انگار داشت فکر ميکرد بعد چندي گفت:»
-باشه...نه ...خداحافظ
۳.۰k
۱۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.