شبارزوها پارت
#شب_ارزو_ها. #پارت8
(بچه ها بگم که ات توی پارت قبلی یعنی7 کارا رو توی دانشگاه میبینه بعد از هتل میارش خونه خودش و یونجون رو با کارا اشنا میکنه)
÷خواهش
•خب من میرم وسیله هامو از توی ماشین بیارم
°اوکی برو
ویو ات)
رفتم سمت ماشین بعد یادم افتاد که امروز باید برم کافه وسیله هامو بردم گذاشتم توی اتاقم بعد رفتم سمت کافه
•وای سلام ببخشید دیر اومدم؟
٪نه نه بیا
• اوکی، یونجون کجاست؟
٪اونم الان میاد
•اها
شروع کردم به سفارش گرفتن و دیدم یونجون هم داره میاد
"سلام ات
•سلام
یهو یه تصویر از اون شب که یونجون امده بود خونم اومد به ذهنم
من... من یونجونو بوسیدممممم
همین که فهمیدم این کارو کردم ظرف قهوه که دستم بود افتاد
"ات.. ات خوبی؟
•او... ه... ا. اره.. خوبم
سریع بدو بدو رفتم تو انباری
وایی من چیکار کردم واییییی خدا کنه خودش یادش نباشه
" ات.. ات کجاییی؟
•اینجام اینجام تو انباری
"اخه اینجا چیکارمیکنی
چیزی شده؟
•نه نه
" اوکی بیا
(زمان به تموم شدن ساعات کاری کافه)
•اخیشششش تموم شد
"اوهومممم
☆دختررررر
•عه کارااا اینجا چیکار میکنی
☆داشتم از اینجا رد میشدم دیدمت
•عه راستی وسایلاتو از تو هتل بیار خونه من
☆نبابا نیاز نیست
•وقتی میگم بیار یعنی بیار عههه
" خو چرا زور میگی بهش
☆نه من که عادت کردم
•هیهی
خب بیا بریم، یونجون خداحافظ
"خداحافظ
ادامه دارد.......
(بچه ها بگم که ات توی پارت قبلی یعنی7 کارا رو توی دانشگاه میبینه بعد از هتل میارش خونه خودش و یونجون رو با کارا اشنا میکنه)
÷خواهش
•خب من میرم وسیله هامو از توی ماشین بیارم
°اوکی برو
ویو ات)
رفتم سمت ماشین بعد یادم افتاد که امروز باید برم کافه وسیله هامو بردم گذاشتم توی اتاقم بعد رفتم سمت کافه
•وای سلام ببخشید دیر اومدم؟
٪نه نه بیا
• اوکی، یونجون کجاست؟
٪اونم الان میاد
•اها
شروع کردم به سفارش گرفتن و دیدم یونجون هم داره میاد
"سلام ات
•سلام
یهو یه تصویر از اون شب که یونجون امده بود خونم اومد به ذهنم
من... من یونجونو بوسیدممممم
همین که فهمیدم این کارو کردم ظرف قهوه که دستم بود افتاد
"ات.. ات خوبی؟
•او... ه... ا. اره.. خوبم
سریع بدو بدو رفتم تو انباری
وایی من چیکار کردم واییییی خدا کنه خودش یادش نباشه
" ات.. ات کجاییی؟
•اینجام اینجام تو انباری
"اخه اینجا چیکارمیکنی
چیزی شده؟
•نه نه
" اوکی بیا
(زمان به تموم شدن ساعات کاری کافه)
•اخیشششش تموم شد
"اوهومممم
☆دختررررر
•عه کارااا اینجا چیکار میکنی
☆داشتم از اینجا رد میشدم دیدمت
•عه راستی وسایلاتو از تو هتل بیار خونه من
☆نبابا نیاز نیست
•وقتی میگم بیار یعنی بیار عههه
" خو چرا زور میگی بهش
☆نه من که عادت کردم
•هیهی
خب بیا بریم، یونجون خداحافظ
"خداحافظ
ادامه دارد.......
- ۳.۷k
- ۲۴ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط