پروانه ها در پله دنا را نمی فهمند

پروانـه هـا در پيـله دنيـا را نـمی فهمند
تـقـويـم هـا روز  مبـادا را نـمی فهمند

دريا بـرای  مـردم  صحرا نشيـن دريـاست
ساحـل نشينـان قـدر دريـا را نمی فهمند

مثل همـه مـا هـم خيـال زندگـی داريـم
امـا نـمی دانـم چـرا مـا را نـمی فـهمند

هـر روز سـيبـی در مسيـر آب  می آيـد
ديگـر نيـا اين شـهر معـنا را  نمی فهمند
 
اين مردمان  مانـند اهـل كوفـه می مانند
انـدازه ی يـك چـاه مـولا  را نـمی فـهمند
 
اينجا سه سال پيـش دست دارمـان دادند
اين قوم درد اينجاست اينجا را نمی فهمند

فرسنگ ها از قيـل وقـال عاشـقی دورند
هنـد و سمـرقنـد و بـخارا را نمی فهمند

چاقـو به دسـت مـردم  هشيـار افـتاده
ديـدار يوسـف بـا زليخـا را نمی فهمند

از روز  اول بـا تـو در پـرواز دانـستـم
پروانه ها در پیله دنیا را نمی فهمند

#ستایش_قلب_سربی
#عاشقانه #دلنوشته #خاص
#عاشقانه
دیدگاه ها (۰)

مرز زیبایـــی اگــــر آن سوی دنیــا برودچشم باید به همان سو ...

چرخ گردون با دلم  به به چه بازی میکندگـه مـرا پس میـزند ، گـ...

کنجِ لبهایِ تو گم کرده دلم را دهنمکاشکی در شبِ چشمانِ تو پیک...

پُشتِ چشمانت مـرا جا میگذاری می رویروی قلـبِ عـاشقـم، پـا می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط