"انتقام شجاعانه "
"انتقام شجاعانه "
اپیزود ۱۳
رفتیم رو صندلی ایستگاه اتوبوس نشستیم
یوکی " باجی سان تو از فیلمای چه کشوری خوشت میاد ؟ "
باجی " بدون شک آمریکایی "
یوکی " عه منم آمریکایی "
باجی " تو کتاب رو ترجیح میدی یا وبتون ؟"
یوکی " وبتون "
باجی " عه منم وبتون "
یوکی " انیمه یا انیمیشن "
باجی " بیا اینو باهم جواب بدیم "
یوجی " انیمه! "
یوکی "سلیقه هامون خیلی بهم نزدیکه ها "
باجی " چه آهنگی رو خیلی دوست داری ؟ "
یوکی " اسمش رو یادم نمیاد همونی که میگفت وقتی موسیقی ماریمبا پخش میشه با من برقص "
باجی " تو هم ؟ خیلی زیادی سلیقه هامون به هم نزدیکه ها "
یوکی " عه اتوبوس اومد "
وقتی رسیدیم شهربازی باجی بردم یه جایی که تلای خیلی کیوتی توش بود من تصمیم گرفتم هردومون شیطان بشیم
باجی حتی شیطان بودنشم کیوت بود گادددد
یوکی " باجی سان بریم ترند هوایی ؟
باجی " عم میگم چیزه ... من از ارتفاع یکم میترسم ...
یوکی " نمیزارم بترسی هواتو دارم "
رفتیم سوار ترند هوایی شدیم " باجی سان هروقت ترسیدی دست منو محکم فشار بده باشه؟" وقتی میرفتیم بالا باجی دستم رو خیلی محکم فشار میداد و وقتی میومدیم پایین دستمو شل تر میگرفت وقتی پیاده شدیم بهمون عکسامون رو دادن عررررررر باجی چقد کیوت شده بود چند تا وسیله دیگه هم سوار شدیم و خوراکی خوردیم و رفتیم سوار اتوبوس شدیم
یوکی " باجی سان میخوای آهنگه رو بزارم ؟ " باجی سرشو به نشونه آره تکون داد
وقتی گذاشتمش حس عجیبی داشتم انگار حسی بود که باجی سان داشتم یعنی من دوسش دارم ؟
اپیزود ۱۳
رفتیم رو صندلی ایستگاه اتوبوس نشستیم
یوکی " باجی سان تو از فیلمای چه کشوری خوشت میاد ؟ "
باجی " بدون شک آمریکایی "
یوکی " عه منم آمریکایی "
باجی " تو کتاب رو ترجیح میدی یا وبتون ؟"
یوکی " وبتون "
باجی " عه منم وبتون "
یوکی " انیمه یا انیمیشن "
باجی " بیا اینو باهم جواب بدیم "
یوجی " انیمه! "
یوکی "سلیقه هامون خیلی بهم نزدیکه ها "
باجی " چه آهنگی رو خیلی دوست داری ؟ "
یوکی " اسمش رو یادم نمیاد همونی که میگفت وقتی موسیقی ماریمبا پخش میشه با من برقص "
باجی " تو هم ؟ خیلی زیادی سلیقه هامون به هم نزدیکه ها "
یوکی " عه اتوبوس اومد "
وقتی رسیدیم شهربازی باجی بردم یه جایی که تلای خیلی کیوتی توش بود من تصمیم گرفتم هردومون شیطان بشیم
باجی حتی شیطان بودنشم کیوت بود گادددد
یوکی " باجی سان بریم ترند هوایی ؟
باجی " عم میگم چیزه ... من از ارتفاع یکم میترسم ...
یوکی " نمیزارم بترسی هواتو دارم "
رفتیم سوار ترند هوایی شدیم " باجی سان هروقت ترسیدی دست منو محکم فشار بده باشه؟" وقتی میرفتیم بالا باجی دستم رو خیلی محکم فشار میداد و وقتی میومدیم پایین دستمو شل تر میگرفت وقتی پیاده شدیم بهمون عکسامون رو دادن عررررررر باجی چقد کیوت شده بود چند تا وسیله دیگه هم سوار شدیم و خوراکی خوردیم و رفتیم سوار اتوبوس شدیم
یوکی " باجی سان میخوای آهنگه رو بزارم ؟ " باجی سرشو به نشونه آره تکون داد
وقتی گذاشتمش حس عجیبی داشتم انگار حسی بود که باجی سان داشتم یعنی من دوسش دارم ؟
۴.۱k
۰۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.