~~~فیک دوست پسر بد اخلاق من ~~~
پارت : ۳۴
&داری پا رو دم شیر میزاری
تهیونگ حواسِت به کار هایی ک میکنی هست؟ (عصبانی)
_ههه! تا جاییی ک یادم میاد پدرم ۱۲ سال پیش منو ول کرد و مادرمم کشتِ
دیگ دلیلی نمیبینم ک ی مرد غریبه بخوات تو زندگی شخصیم دخالت کنه
&تهیونگ(عصبانی/داد)
راجب پدرت درست صحبت کن
اون موقه ای ک به خونه سوجون حمله کردی اصلااا حواست ب این بود ک نیرو های مخفی تک تیرانداز داشت؟
کی از اونجا نجاتت داد من
یا اون موقه ای ک اون هواپیمای مهمات جانگ رو میخواستی بترکونی به این فک کرده بودی ک چه بلایی سر خودت و مردم اون شهر میاوردی
تو ی دیونه ای کیم تهیونگ دیونه!
_آها پس اون بمبی ک تو هواپیمای تجهیزات بود کار تو بود!؟ تو خنثی کردیش؟
یعنی میخوایی بگی مثلا حواسِت به مت هست؟
ههه حتی فک کردن بهشم خنده داره
&تهیونگ جدی باش
تو اصلاا ب عواقب کارات فکر هم میکنی؟
_اینش به خودم مربوط
&مین جانگ میدونه ک میخوایی ب انبارش حمله کنی و نیرو هاشو اونجا مستقر (نمد درسته یا ن) کرده و دستور داده حتی اگ از دور دیدنت بکشنت میفهمی تهیونگ؟
_خب پس میگی چیکار کنم(کلافه)
&من ی فکری کردم
با ا.ت ازدواج کن وارث بیار
_این الان چ ربطی ب ا.ت داشت؟
&کمی فک کن تهیونگ اون انبار ۱۰۰ ساله ک ب وصیت نامه ی مین بزرگ عمل میشه!
_چی ؟ وصیت نامه؟ چرا من اطلاعی ازش نداشتم؟
&داری پا رو دم شیر میزاری
تهیونگ حواسِت به کار هایی ک میکنی هست؟ (عصبانی)
_ههه! تا جاییی ک یادم میاد پدرم ۱۲ سال پیش منو ول کرد و مادرمم کشتِ
دیگ دلیلی نمیبینم ک ی مرد غریبه بخوات تو زندگی شخصیم دخالت کنه
&تهیونگ(عصبانی/داد)
راجب پدرت درست صحبت کن
اون موقه ای ک به خونه سوجون حمله کردی اصلااا حواست ب این بود ک نیرو های مخفی تک تیرانداز داشت؟
کی از اونجا نجاتت داد من
یا اون موقه ای ک اون هواپیمای مهمات جانگ رو میخواستی بترکونی به این فک کرده بودی ک چه بلایی سر خودت و مردم اون شهر میاوردی
تو ی دیونه ای کیم تهیونگ دیونه!
_آها پس اون بمبی ک تو هواپیمای تجهیزات بود کار تو بود!؟ تو خنثی کردیش؟
یعنی میخوایی بگی مثلا حواسِت به مت هست؟
ههه حتی فک کردن بهشم خنده داره
&تهیونگ جدی باش
تو اصلاا ب عواقب کارات فکر هم میکنی؟
_اینش به خودم مربوط
&مین جانگ میدونه ک میخوایی ب انبارش حمله کنی و نیرو هاشو اونجا مستقر (نمد درسته یا ن) کرده و دستور داده حتی اگ از دور دیدنت بکشنت میفهمی تهیونگ؟
_خب پس میگی چیکار کنم(کلافه)
&من ی فکری کردم
با ا.ت ازدواج کن وارث بیار
_این الان چ ربطی ب ا.ت داشت؟
&کمی فک کن تهیونگ اون انبار ۱۰۰ ساله ک ب وصیت نامه ی مین بزرگ عمل میشه!
_چی ؟ وصیت نامه؟ چرا من اطلاعی ازش نداشتم؟
۱۵.۳k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.