گل زخمی پارت ۴
گل زخمی پارت ۴
صبح از خواب بیدار شدم کاملا لخت بودم زیر دلم حسابی درد میکرد حالم از خودم بهم میخورد دورمو نگاه کردم نبودش پاشدم ملافه که خونی بود رو جمع کردم و رفتم حموم زیر دوش گریه میکردم و به بدنم چنگ میزدم به گردنم و به بدنم چنگ میزدم بعد رفتم بیرون لباس تنم کردم و نشستم همونجا رو تخت پاهامو به سمت خودم گرفتم و به یه جا خیره شدم که در زدن +کیه؟ خودش بود مرتیکه عوضی -صبح بخیر عروسک +من عروسک نیستم -سر صبحی قیافه میگیری برا ددی اومد رو تخت -بیا پایین صبحونه بخور +نمیخورم پاشد وایساد -نگفتم تو تصمیم میگیری میای پایین سرمو گرفتم پایین -با تو بودم +ایشش رفت منم بعدش رفتم خواستم بشینم که پاهاشو باز کرد و دستشو رو رون پاش زد -جات اینجاس نه رو اون صندلی رفتم رو پاش نشستم کمرم گرفت خودش بهم میداد این چشه یهو سگ گازش میگیره یهو مهربون میشه
میدونم کمه ولی چیزی به ذهنم نمیرسه از خستگی
صبح از خواب بیدار شدم کاملا لخت بودم زیر دلم حسابی درد میکرد حالم از خودم بهم میخورد دورمو نگاه کردم نبودش پاشدم ملافه که خونی بود رو جمع کردم و رفتم حموم زیر دوش گریه میکردم و به بدنم چنگ میزدم به گردنم و به بدنم چنگ میزدم بعد رفتم بیرون لباس تنم کردم و نشستم همونجا رو تخت پاهامو به سمت خودم گرفتم و به یه جا خیره شدم که در زدن +کیه؟ خودش بود مرتیکه عوضی -صبح بخیر عروسک +من عروسک نیستم -سر صبحی قیافه میگیری برا ددی اومد رو تخت -بیا پایین صبحونه بخور +نمیخورم پاشد وایساد -نگفتم تو تصمیم میگیری میای پایین سرمو گرفتم پایین -با تو بودم +ایشش رفت منم بعدش رفتم خواستم بشینم که پاهاشو باز کرد و دستشو رو رون پاش زد -جات اینجاس نه رو اون صندلی رفتم رو پاش نشستم کمرم گرفت خودش بهم میداد این چشه یهو سگ گازش میگیره یهو مهربون میشه
میدونم کمه ولی چیزی به ذهنم نمیرسه از خستگی
۲۲.۵k
۲۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.