+ کیمباپ من کو؟

+ کیمباپ من کو؟
_ اینجاست
• دستشو بالا میگیره که نورا قد بلندی میکنه تا بگیرش •
+ بدش به من
_ نمیدم(نیشخند)
+ بابایی بده
_ بابایی؟(خنده)
+ اره بابایی
_ نمیدم شکمت سیر میشه نمیتونی غذا بخوری باشه برا بعدا
+ خوب الان چرا نشون دادیییی
_ مجبور شدم(تک خنده)
+ ایشش ولش کن حالا بریم
_ بریم
• کوک میره سمت در و بازش میکنه تا میخواد بره که نورا خودشو میندازه رو کول کوک •
_ هی ول کن(خنده)
+ نمیخوام بابای خودمی منم نمیام پایین تازشم پامو نیگا(تک خنده)
_ ای خدایا منو به غلط کردن میندازی میگم دخترم خیله خوب باشه(خنده)
• یونجین داره با حرص به کوک و نورا نیگا میکنه کوک نورا رو میبره رو صندلی کنار خودش میذاره و همه میشینن سر میز ناهار میخورن •
× کوک تو نمیخوای ازدواج کنی؟ بهتر نیست نورا رو برگردونی پرورشگاه؟
+ اهم اهم من اینجام ها
÷ برای ما وجود نداری
+ کسی با تو بود؟(لبخند)
÷ پررویی تو چقدر
+ نظر لطفته(لبخند)
_(خنده آروم)
× اهم اهم کوک؟ جواب سوالمو ندادی؟
_ نه نمیخوام منو نورا زندگی خوبی داریم نیاز به زن ندارم
× اما یونجین زن خوبی برای تو میشه
_ نه نمیشه حالام غذاتونو بخورید
× اما آخه...
_(چشم غره)
• 15 مین بعد •
_ نورا برو بخواب امشب مهمونی داریم کسل نباشی
+ من خوابم نمیاد
_ برو دراز بکش شاید خوابت ببره
+ باوشه
• نورا میره تو اتاقش و میخوابه •
• 2 ساعت بعد •
_ نورا
+....
_ نورا
+ بله؟(خواب آلود)
_ پاشو تو مثلا خوابت نمیومد؟
+ پنج دقیقه دیگهههه لطفااا
_ نه پاشو مهمونا تا بیست دقیقه دیگه میرسن و راستی یه لباس درست بپوش نه زیاد باز باشه نه پوشیده که اذیت بشی چون این مهمونی آدم هیز زیاد داره
+ باشه(خمیازه)
_(لبخند)