پارت

پارت۱۱
فصل دوم
اونا به اتاق جین ائه رفت جین ائه کل ماجرارو برای جیمین تعریف کرد
جیمین:ولی اخه تهیونگ و جونگکوک به ما گفتن تو خودت گذاشتی رفتی میدونی مادرو پدرت چقدر اذیت شدن
جین ائه:تهیونگ همه چیز زیر سر تهیونگ بود اون حتی جونگکوک هم فریب داد من هیچ وقت نخواستم خانواده ام و ترک کنم میدونی توی این چندسال چقدر اذیت شدم میدونی وقتی فهمیدم تقصیر جونگکوک بوده که دیگه نمیتونستم راه برم چقدر برام درد داشت میدونی چقدر سخت بود تا دوباره به زندگی برگردم پیش کلی روانشناس کلی دکتر تا بالاخره حالم یکم بهتر شد
جیمین:من واقعا متاسفم
جین ائه:چرا تو متاسفی اون تهیونگ و جونگکوکن که باید بیان التماس کنن تا بلکه یکم دردی که توی قلبمه کم بشه اونا منو از خانواده ام دور کردن اونا بدترین بدی و درحق من کردن
جیمین:ولی تو نمیخوای خودتو نشون بدی
جین ائه:شاید الان قدرت دارم ولی هنوزم میترسم میترسم تهیونگ دوباره اذیتم کنه اون اون خیلی ترسناک شده
جیمین:هیچ وقت فکر نمیکردم اینطوری بشه
جین ائه:تروخدا از دیدار امروزمون هیچی نگو به هیچکدومشون هیچی نگو
جیمین:ولی مادرت اون باید بدونه
جین ائه:نه اونم به وقتش میفهمه
جیمین:ممکنه دیگه وقتی نداشته باشه
جین ائه:چی
..............
دیدگاه ها (۰)

پارت۱۲فصل دومجین ائه:چی شده بگوجیمین:از وقتی جونگکوک بهش گفت...

پارت۱3فصل دومبعد از انجام یسری از کاغذبازیا قرارداد رو بستن ...

پارت۱۰ فصل دومجین آئه که الان خیلی موفق شده بود سرش هم شلوغ ...

پارت۹فصل دومجونگکوک:تهیونگ بهم گفت همه چیزو تو چطور تونستی ب...

پارت ۲۲جونگکوک: هیونگ شمع هارو فوت کن یونگی: باشه همه شروع م...

خون آشام عزیز (57)

خون آشام عزیز (76)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط