پارت

پارت۹
فصل دوم
جونگکوک:تهیونگ بهم گفت همه چیزو تو چطور تونستی بری کلاب ها نکنه اینکه نمیتونی راه بری هم فقط یه بازیته هان تو فقط و فقط یه هر..زه ای باورم نمیشه یه هر...زه خواهر من بوده چطور اخه
جین ائه شوکه شده بود و نمیتونست باور کنه اخه تهیونگ چقدر پست بود که اینهمه دروغ گفته بود
جین ائه:نه نه بخدا اینجور نیست
جونگکوک:خفه شو دیگه نمیخوام ببینمت نه من نه مامان و نه بابا هیچکدوممون نمیخوایم ترو ببینیم تو دیگه جزوی از خانواده ما نیستی
و از اتاق بیرون رفت که صونیا وارد شد و جین ائه رو در آغوش گرفت
صونیا:هیسسس چیزی نیست اروم باش
جین ائه:چطور تونست همچین دروغهایی به داداشم بگه الان یعنی دیگه خانواده ای ندارم که پشتم باشه اخه چرا انقدر بدبختم اخه چطور حرف اونو باور میکنه ولی حرف منو نه
صونیا:از اولم میدونستم تهیونگ چه آدم پستیه ولی در این حد دیگه نمیدونستم
جین ائه:حالا چیکارکنم(گریه)
صونیا:بیا بامن زندگی کن باشه نگران هیچی نباش خودمم میبرمت پیش دکتر تا درمان بشی
جین ائه :درمان
صونیا:دکتر گفته میتونی بالاخره راه بری
جین ائه:واقعا
صونیا:اره
جین ائه:ولی گفته بودن من دیگه هیچ وقت نمیتونم راه برم
صونیا:دکتر گفته مثل اینکه یه سری دارو میخوردی که این دارو ها باعث میشده درمان نتیجه نده و الان که چند وقتی بوده که دارو نمی‌خوردی معلوم شده میتونی راه بری
جین ائه:ولی جونگکوک همه دارو هارو برام میگرفت و بهم میداد اخه چرا همچین کاری میکرد
صونیا:نمیدونم ولی نگران نباش تا پیش منی هیچ کسی بهت اسیب نمیزنه منو مثل خواهر بزرگت بدون باشه
جین ائه:اهوم

صونیا میدونست اون بخاطر اتفاقی که براش افتاده چقدر ناراحته ولی فقط میتونست کنارش باشه و ازش مراقبت کنه همین
و دلیل اینکه چرا جونگکوک انقدر باهاش بد برخورد کرده بود و نمیدونست چطور میتونست با خواهر خودش بد باشه
۳سال گذشت از اون ماجرا جین ائه هنوز وقتی اون خاطرات یادش میومد درد میکشید ولی جین ائه الان یه طراح عالی شده بود و کلی موفق شده بود اون الان شرکت خودشو داشت
با کمک صونیا دوباره تونست سرپاهاش به ایسته اون الان هم موفق شده بود هم سلامتیش و بدست آورده و هم پولدار شده بود الان توی یه خونه خوشگل با صونیا زندگی میکنه به دور از هرنگرانی

اسلاید دوم شرکت
اسلایدسوم خونشون
اسلاید چهارم ماشین جین ائه

خیلی وقت ها تهیونگ و جونگکوک میخواستن پیداش کنن ولی نمیتونستن و شکست میخوردن
جونگکوک به دروغ به خانواده اش گفته بود جین ائه گذاشته رفته
و تهیونگ هم هنوز همون دروغهایی که ۳سال پیش به جونگکوک گفته بود و تکرار میکرد تا فقط و فقط به جونگکوک بگه خواهرت یه هر...زه است
........................
دیدگاه ها (۹)

پارت۱۰ فصل دومجین آئه که الان خیلی موفق شده بود سرش هم شلوغ ...

پارت۱۱فصل دوماونا به اتاق جین ائه رفت جین ائه کل ماجرارو برا...

پارت۸فصل دومصونیا:اها دخترجون خوبییکمی نزدیک تر رفت که با چه...

پارت۷فصل دومتوی چندروزی که جونگکوک رفته بود تهیونگ خیلی جین ...

خون آشام عزیز (63)

جیمین فیک زندگی پارت ۹۳#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط