پارت

پارت۱۲
فصل دوم
جین ائه:چی شده بگو
جیمین:از وقتی جونگکوک بهش گفت تو مردی مادرت مریض شده دکترا میگن ممکنه دیگه خوب نشه اونا میگن فقط ممکنه با افتادن یه اتفاق خوب و دلگرم کننده میتونه به زندگی برگرده ولی الان اگرم بخواد برگرده نمیتونه اون امیدی برای ادامه دادن نداره
جین ائه:جونگکوک گفت من مردم(بغض)
جیمین:اون به ما گفت تو گذاشتی و رفتی و به پدرومادرت گفت تو مردی و داغونشون کرد
جین ائه:اخه چطور به خودش همچین جرعتی داد
همینطور درحال حرف زدن بودن که گوشی جین ائه زنگ خورد
جین ائه:جیمین ببخشید ولی حال دوستم خوب نیست بزار یه وقت دیگه باشه
جیمین:باشه فقط شمارتو میدی
جین ائه: اهوم بزن شمارمو.......خب دیگه فعلا خدانگهدار
جیمین:خداحافظ

جین ائه سریع به بیمارستان رفت
جین ائه:دکتر حالش چطوره
دکتر:هیچ تغییری نکرده بلکه بدتر شده
جین ائه:حالا باید چیکار کنیم
دکتر:شاید فقط باید منتظر بمونیم میدونی به خیلی چیزا باید زمان داد با زمان دادن همه چی حل میشه توی تصادف این اتفاق براش افتاد و از همه مهمتر اون کسی که دوسش داشت و از دست داد
جین ائه:ولی دکتر
دکتر:اون باید حال روحیش خوب بشه شاید توی خواب پیش کسیه که دوسش داره پس شاید میخواد برا همیشه بخوابه
جین ائه:نه نه اون نباید برا همیشه بخوابه پس من چی میشم
دکتر:گفتم که بقیش دست ما نیست میدونی اسیب روحی از هزارتا درد جسمی بدتره باید زمان داد تا خوب بشه میتونی بری داخل برو یکم پیشش باش
جین ائه:اهوم باشه
جین ائه وارد اتاق شد و کنار تخت نشست
جین ائه:صونا پاشو دیگه نکنه میخوای منو تنها بزاری تو نباید منو تنها بزاری یادته چقدر بهم کمک کردی یادته چقدر کنارم بودی یادته وقتی گریه میکردم همیشه آغوش تو حالم و خوب میکرد تو باید برگردی پیش من پیش مادرت زندگی میتونه تغییر کنه همه چیز میتونه خوب بشه توهم میتونی خوب بشی شرکتی که باهم راه اندازی کردیم داره روز به روز بزرگتر میشه ولی تو روز به روز ضعیف تر میشی تا کی باید به مادرت دروغ بگم که حالت خوبه؟نکنه میخوای همه چی اون مادر و ازش بگیری؟ تو باید خوب بشی تا دوباره همه چیز و از اول بسازی(گریه)
جین ائه حسابی گریه کرد و کلی هم با صونا حرف زد
اخر شب بود که رسید خونه یه سر به مادر صونا زد که دید خوابه توی این چندسال مادر صونا خیلی مراقب جین ائه بود و ازش مراقبت میکرد حالا وقتش بود که جین ائه جبران کنه همه برای صونا هم برای مادرش
فردای اون روز جیمین و جین ائه قرار داشتن و باید باهم درمورد کارای شرکت حرف میزدن
جین ائه بعد از حموم رفتن و خشک کردن موهاش میکاپ ساده ای کرد و لباس خوشگلی پوشید و به سمت شرکت راه افتاد
..........................
دیدگاه ها (۱۲)

پارت۱3فصل دومبعد از انجام یسری از کاغذبازیا قرارداد رو بستن ...

پارت۱4فصل دومجین ائه بیمارستان پیش صونا بود اون روز خیلی خود...

پارت۱۱فصل دوماونا به اتاق جین ائه رفت جین ائه کل ماجرارو برا...

پارت۱۰ فصل دومجین آئه که الان خیلی موفق شده بود سرش هم شلوغ ...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۲#

کاش براتون مهم بودم

قاصدک کوچولوی من💔🥀پارت ۳ویو تهیونگ: خیلی حالم بد شد وقتی توی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط