عشق سیاه
#عشق_سیاه
part22
و منو هل داد و روم خیمه زد و بدون هیچ حرفی لبامو گازز گرفت که احیییی کشیدم
_ععحححححح تهههه
بعد لبامو خورد منم از سر ناچاری همراهیش کردم
بعد لباسامو جر داد و لباسای خودشم دراورد و بدنشو دیدم یکم تحریک شدم ولی خببب
یهویی واردم کرد که
_عاححححح ته درد میکنهههه
+بهم بگو ددی
_ته بسه دیگه
+میگم بگو ددی
ویوات
وقتی بهش نگفتم ددی عصبی شد و تند تر تلمب.... ه میزد مه نال... ه هام کل اتاقو پر کرده بود
_ببخشید عاححححح قلط کردممم ایییی
_ددی بس کن
اما بهم بی توجهی کرد و به کارش ادامه داد
_احححح ته خیلی بزرگه نمیتونم تحملش کنمم عاحححححح
+بیب خودت خاستی که من اینجوری رفتار کنم
حالا که من شروع کردم میشه تا اخر همراهیم کنیم (بم و خمار
ویو ات
تا اینو بهم گفت منم یه جوری شدم ودلم خاستت که ادامه بدیم
(بقیش با خودتون قول میدن اصمات بعدی کامل بنویسم)
برش بک به صبح
ویو ات
با دلدرد شدیدی بیدار شدم
و ته هم بیدار شد
+صبح بخیر قشنگم
_صب بخیر اییییی
+ات خبی چی شد
_ته دلم درد میکنه
+باشه بیا تا ماساژ بدم
ویو ات
رفتم روی پاهای ته نشستم و دلمو ماساژ داد که یکمی خوب شد و گفتم
_ته بسه خوب شد
+عام باشه
_راستی ته بچه کجاس
+بچه؟ پیش اجوما
_عان
+بریم صبحانه بخوریم
_عوم بریم
رفتیم سر میز نشستیم و شروع ب خوردن کردیم که اجوما بچه رو اورد منم ازش گرفتمو گفتم
_بچهههه دلت واسم تنگ شده بود هاننن(لبخند
+اتتتت
_بازم حسودی؟
+نه میخاستم بگم مه بچرو باید برگردونیمش پرورشگاه
_ عههه چراا(ناراحت وکیوت
+خوب نمیتونیم بیشتر نگهش داریم
_باشه(ناراحت
ویو ته
رفتم پیش پسری که ات رو اذیت کرده بود
علامت پسره ✓
+خب خب میبینم که بیدار شدی
✓تو کی.. هــ... ستی
+دوست پسر همو دختری که دیشب میخاستی بهش دست بزنی
✓چیـ... یی
ویو ته
بدون اینکه بهش توجه کنم گفتم دیگه بکشنش و خودم رفتم بیرون
part22
و منو هل داد و روم خیمه زد و بدون هیچ حرفی لبامو گازز گرفت که احیییی کشیدم
_ععحححححح تهههه
بعد لبامو خورد منم از سر ناچاری همراهیش کردم
بعد لباسامو جر داد و لباسای خودشم دراورد و بدنشو دیدم یکم تحریک شدم ولی خببب
یهویی واردم کرد که
_عاححححح ته درد میکنهههه
+بهم بگو ددی
_ته بسه دیگه
+میگم بگو ددی
ویوات
وقتی بهش نگفتم ددی عصبی شد و تند تر تلمب.... ه میزد مه نال... ه هام کل اتاقو پر کرده بود
_ببخشید عاححححح قلط کردممم ایییی
_ددی بس کن
اما بهم بی توجهی کرد و به کارش ادامه داد
_احححح ته خیلی بزرگه نمیتونم تحملش کنمم عاحححححح
+بیب خودت خاستی که من اینجوری رفتار کنم
حالا که من شروع کردم میشه تا اخر همراهیم کنیم (بم و خمار
ویو ات
تا اینو بهم گفت منم یه جوری شدم ودلم خاستت که ادامه بدیم
(بقیش با خودتون قول میدن اصمات بعدی کامل بنویسم)
برش بک به صبح
ویو ات
با دلدرد شدیدی بیدار شدم
و ته هم بیدار شد
+صبح بخیر قشنگم
_صب بخیر اییییی
+ات خبی چی شد
_ته دلم درد میکنه
+باشه بیا تا ماساژ بدم
ویو ات
رفتم روی پاهای ته نشستم و دلمو ماساژ داد که یکمی خوب شد و گفتم
_ته بسه خوب شد
+عام باشه
_راستی ته بچه کجاس
+بچه؟ پیش اجوما
_عان
+بریم صبحانه بخوریم
_عوم بریم
رفتیم سر میز نشستیم و شروع ب خوردن کردیم که اجوما بچه رو اورد منم ازش گرفتمو گفتم
_بچهههه دلت واسم تنگ شده بود هاننن(لبخند
+اتتتت
_بازم حسودی؟
+نه میخاستم بگم مه بچرو باید برگردونیمش پرورشگاه
_ عههه چراا(ناراحت وکیوت
+خوب نمیتونیم بیشتر نگهش داریم
_باشه(ناراحت
ویو ته
رفتم پیش پسری که ات رو اذیت کرده بود
علامت پسره ✓
+خب خب میبینم که بیدار شدی
✓تو کی.. هــ... ستی
+دوست پسر همو دختری که دیشب میخاستی بهش دست بزنی
✓چیـ... یی
ویو ته
بدون اینکه بهش توجه کنم گفتم دیگه بکشنش و خودم رفتم بیرون
۶.۰k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.