اتاق
اتاق
در من راه می رود،
شهر
دائم پشت در ایستاده
و پنجره باز
بسته است.
تو با کدام خیابان قدم می زنی
که این همه ماشین بغض می کنند؟
برگرد!
خانه از نبودنت به متروکه گی افتاده،
هر شب با یک غریبه می خوابد...
در من راه می رود،
شهر
دائم پشت در ایستاده
و پنجره باز
بسته است.
تو با کدام خیابان قدم می زنی
که این همه ماشین بغض می کنند؟
برگرد!
خانه از نبودنت به متروکه گی افتاده،
هر شب با یک غریبه می خوابد...
۱.۱k
۱۶ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.