پارت چهلو نه

پارت چهلو نه

مرسی فداتشم

اونکیس:من رفتم پایین منتظرتم

باشه ت برو منم میام

اونیکس رفو منم باید برم
رفتم پایین
اوههه چقدر آدم اینجاس
رفتم تو حیاط و کتی و لنا بقیه دوستامو و دختر خاله و.. دیدم و چون نمیتونستم با همه احوال پرسی کنم فقط رفتم که با دوستام وقت بگذرونم

لنا:وایییی ببینین کی اومده
فوری اومدو بغلم کرد

لنا:تولدت مبارک عشقم
و بقیه هم همین آش همین کاسع

از پیششون رفتم پشت میزی که واسم گذاشته بودن قشنگ همه رو میشه دید

واعوو ماشاالله همه خوشگل پوشیدن و بع خودشون رسیدن
همینجوری داشتم با خودم حرف میزدم که لوکاس اومد پیشم

لوکاس:سلام ماری تولدت مبارگ

ممنون
باهاش احوال پرسی کردم و بقیه اومدن تبریک گویی البته اونایی که باهام نسبت زیادی دارن

بعد از ۲ ساعت

رفتم پیش دختر خالم

آنی:بنازم بهت چقدر خوشگلی تو

مرسی قشنگم خوبی چخبر خیلی وقته ندیدمت

آنی:مرسی خوبم ارع خیلی وقته ندیدیم همو

جاس نیومدع؟

آنی:ن هنوز تو راهه

آعا

رفتم اونور لنا اومد پیشم

لنا: واییی مارییییی

چته!چیزی شدهه؟

لنا:ماری ماری ماری ت خیلییییی خوش شانسی رفیققققق

چرا مگه چیشدع؟

لنا: چقدر پسر خالههه و عمو و فک و فامیل داریییی همشون هزار ماشاالله یکی به یکی جذایبببببب واییی دختر فک کنم امشب ۲۰ نفر به کراشام اضاف شن

سکتم دادی منم فک کردم چیشده تو خودت که خیلی خوشگلی انقدر خودتو پایین نبین امشب واست یکیو اوکی میکنم

لنا:واقعااااا؟ مرسییییی

آرع ،نوشیدنی میخوری؟

لنا:آرع
دیدگاه ها (۰)

لنا ۱۷ سالهرفیق صمیمی ماری

آنی دختر خاله ماری ۱۹ ساله

پارت چهلو هشتبعد از ۲ ساعتالان دیگه ساعت تقریبا ۳ بود دیگه پ...

پارت چهلو هفتصبح**ساعت ۸:۲۵ زنگ هشدار زد و منم بیدار شدمپاشد...

پارت سیزدهمخب دیگه برم سالن بینیم مامانم امادس مامانم :ماری ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط