[ پناه میبرم از شر روزمرگی، بی حوصلگی و نشدن ها به چایی .
[ پناه میبرم از شر روزمرگی، بیحوصلگی و نشدنها به چایی ..☕️ ]
چای اندک مُخدری است برای آنهایی که تنهاییهایشان را قورت میدهند..
آنها به جای تمام حرفهایشان لیوانی بر میدارند ُ چایی میریزند ُ میخندند؛
گویی غمهایشان با خوردنِ چاییای تمام میشود یا شایدهم غم هایشان با خوردن چایی به باد فراموشی سپرده میشود..
اینها را نمیدانم!
اما هرچه هست چایی غوغا کنندهی دلهایِ خسته است...
رفیق!
هرکجا کم آوردی چایی بریز برای خودت در همان فنجان دلپذیر صبح هایِ تنهاییات ُ با اندک قندی پوشیده زِ دردهایت نوش جان کن تا جانی دوباره به وجودت تزریق شود.
امروز صبح وقتی داشتم چایی رو هم میزدم؛
شنیدم که گوینده رادیو پرسید:
شما حاضرید برای کسی که دوست اش دارید چه کنید؟
فکرم بی درنگ سمتِش رفت!
این سوال رو بار دیگر از خودم پرسیدم..
من.. جز اینکه دوستش داشتم، چیکار کردم براش؟
همین طور که خاطراتمون رو مرور میکردم یه خاطره خیلی شیرینی اومد جلو چشمم..
یادمه یبار اون دونه هایِ الماسی که از دوتاگویِ چشمهاش میاومد رو با انگشت پاک کردم و محکم بغلش کردم..
ازش قول گرفتم که هیچ وقت منحیِ لباشُ با بارون چشمهاش عوض نکنه..
بهش گفتم حتی اگه بدترین اتفاق برات افتاد؛
تو میتونی با قدرتی که داری همه
چی رو درست کنی و بشینی با
خلوت خودت چای تازه دم ُ هورت بکشی..!
بعد واسش چای دم کردم..^-^♥️
یجورایی حس میکنم بهترین کاری بود که تا الان براش کردم..
الان هم میخوام یه کتاب براش بنویسم به اسم راز هایی برای ارامش ُ رو تک تکِ صفحاتش بنویسم"غصه نخور چایی بخور"
آخه من نمیتونم مث پیکاسو براش نقاشی بکشم.
نمیتونم مث حافظ و مولانا شعر بگم..
یا مث فروغ ،احساسات رو در کلمات جاری کنم!
صدام مث صدای استادشجریان دلنشین نیست و نمیتونم مث شاملو ، عاشقانه هام رو نجوا کنم..
اما می تونم مثلِ مجنون براش بمیرم،
مث رفتگر ها هر شب غمهاش ُ جمع کنم و بیرون بریزم..
من می تونم مثلِ خودم باشم..
با دستایِ خالی.. دوستش داشته باشم :)
پینوشت:
دلخوشم با سادگیها
با نفسی؛ حبه قندی؛ چایی
صحبت اهلِ دلی ..
فارغ از همهمهیِ دنیایی😌!
دل خوشیها کم نیست،
دیدهها نابیناست...
من ،اهلِ دلُ چایِ هلُ لعلِ نگارم🔐🌱
به قَلَمِ : #مُــوژآن
پینوشت تر :
اگه جایِ شکلاتِ قند میذاشتم عکس بهتر میافتاد..هق🙄💔
https://harfeto.timefriend.net/16233332630452
منتظر حرفاتون هستم#درگوشۍیادتوننره👀!
صبحتــــون بــخــیــــــرررر🍃☕️
- منتخب😌👌
چای اندک مُخدری است برای آنهایی که تنهاییهایشان را قورت میدهند..
آنها به جای تمام حرفهایشان لیوانی بر میدارند ُ چایی میریزند ُ میخندند؛
گویی غمهایشان با خوردنِ چاییای تمام میشود یا شایدهم غم هایشان با خوردن چایی به باد فراموشی سپرده میشود..
اینها را نمیدانم!
اما هرچه هست چایی غوغا کنندهی دلهایِ خسته است...
رفیق!
هرکجا کم آوردی چایی بریز برای خودت در همان فنجان دلپذیر صبح هایِ تنهاییات ُ با اندک قندی پوشیده زِ دردهایت نوش جان کن تا جانی دوباره به وجودت تزریق شود.
امروز صبح وقتی داشتم چایی رو هم میزدم؛
شنیدم که گوینده رادیو پرسید:
شما حاضرید برای کسی که دوست اش دارید چه کنید؟
فکرم بی درنگ سمتِش رفت!
این سوال رو بار دیگر از خودم پرسیدم..
من.. جز اینکه دوستش داشتم، چیکار کردم براش؟
همین طور که خاطراتمون رو مرور میکردم یه خاطره خیلی شیرینی اومد جلو چشمم..
یادمه یبار اون دونه هایِ الماسی که از دوتاگویِ چشمهاش میاومد رو با انگشت پاک کردم و محکم بغلش کردم..
ازش قول گرفتم که هیچ وقت منحیِ لباشُ با بارون چشمهاش عوض نکنه..
بهش گفتم حتی اگه بدترین اتفاق برات افتاد؛
تو میتونی با قدرتی که داری همه
چی رو درست کنی و بشینی با
خلوت خودت چای تازه دم ُ هورت بکشی..!
بعد واسش چای دم کردم..^-^♥️
یجورایی حس میکنم بهترین کاری بود که تا الان براش کردم..
الان هم میخوام یه کتاب براش بنویسم به اسم راز هایی برای ارامش ُ رو تک تکِ صفحاتش بنویسم"غصه نخور چایی بخور"
آخه من نمیتونم مث پیکاسو براش نقاشی بکشم.
نمیتونم مث حافظ و مولانا شعر بگم..
یا مث فروغ ،احساسات رو در کلمات جاری کنم!
صدام مث صدای استادشجریان دلنشین نیست و نمیتونم مث شاملو ، عاشقانه هام رو نجوا کنم..
اما می تونم مثلِ مجنون براش بمیرم،
مث رفتگر ها هر شب غمهاش ُ جمع کنم و بیرون بریزم..
من می تونم مثلِ خودم باشم..
با دستایِ خالی.. دوستش داشته باشم :)
پینوشت:
دلخوشم با سادگیها
با نفسی؛ حبه قندی؛ چایی
صحبت اهلِ دلی ..
فارغ از همهمهیِ دنیایی😌!
دل خوشیها کم نیست،
دیدهها نابیناست...
من ،اهلِ دلُ چایِ هلُ لعلِ نگارم🔐🌱
به قَلَمِ : #مُــوژآن
پینوشت تر :
اگه جایِ شکلاتِ قند میذاشتم عکس بهتر میافتاد..هق🙄💔
https://harfeto.timefriend.net/16233332630452
منتظر حرفاتون هستم#درگوشۍیادتوننره👀!
صبحتــــون بــخــیــــــرررر🍃☕️
- منتخب😌👌
۴۸.۷k
۲۹ خرداد ۱۴۰۰