fake kook
fake kook
part*28
م: بلند شو سریع برو ظرفارو بشور
ا.ت: مامان من خودم وقت نکردم زیاد بخورم
م:بلند شو دیگه تموم شدن
ا.ت: باشه
بلند شدم ظرفارو ببرم یکیش از دستم افتاد شکست
م: دختره عوضی میدونی چیکار کردی
اومد سمتم موهامو کشید
م: برو اونور
م: هیشش کامل شکوندیش
گوشمو گرفت
م: ببین چیکار کردی میبینی خوب نگاه کن
ا.ت: آیی مامان نکن
جونگکوک اومد
کوک: خاله یه لحظه
م: پسرم میبینی چیکار کردم
مامانم میخواست یکی بزنه منو جونگکوک دستشو گرفت
کوک: خاله گوش بده به حرفم
م: دستمو ول کن بزار این دختره...
کوک: خاله چیزی نشده که اتفاقی نیفتده فقط یه ظرف شکسته
م: مگه چیز کمیه
کوک: اره خاله جون چیزی نشده تو نباید ا.ت رو بخاطر یه اتفاق کوچیک بزنی ا.ت بیا
م: دختره
کوک: خاله
م: ببخشید
کوک: بابا
پ: جانم
کوک: باید یه خدمتکار بگیریم
م: ا.ت هست
کوک: خاله میشه دخالت نکنی
م: پس غذای ا.ت بدمزه بود بخاطر همین میخوای یه خدمتکار بگیری وایسا من این دختر تنبیه میکنم
کوک: نه خیلیم خوشمزه بود منظورم اینه ا.ت نمیتونه خودش تنها همه این کاررارو انجام بده
م: میتونه
کوک: این ماله موقعی بود که تو خونه خودتون بودید نه اینجا
م: ولی ا.ت
کوک: خاله جون اون نمیتونه
پ: جونگکوک راستی میگه اینجا حداقل ۱۰نفر میتونن کار کنن
م: من نمیدونم هرکاری میخواید بکنید
کوک: ا.ت
سریع بلند شدمو با گریه رفتم تو اتاقم
#کوک
#فیک
#سناریو
part*28
م: بلند شو سریع برو ظرفارو بشور
ا.ت: مامان من خودم وقت نکردم زیاد بخورم
م:بلند شو دیگه تموم شدن
ا.ت: باشه
بلند شدم ظرفارو ببرم یکیش از دستم افتاد شکست
م: دختره عوضی میدونی چیکار کردی
اومد سمتم موهامو کشید
م: برو اونور
م: هیشش کامل شکوندیش
گوشمو گرفت
م: ببین چیکار کردی میبینی خوب نگاه کن
ا.ت: آیی مامان نکن
جونگکوک اومد
کوک: خاله یه لحظه
م: پسرم میبینی چیکار کردم
مامانم میخواست یکی بزنه منو جونگکوک دستشو گرفت
کوک: خاله گوش بده به حرفم
م: دستمو ول کن بزار این دختره...
کوک: خاله چیزی نشده که اتفاقی نیفتده فقط یه ظرف شکسته
م: مگه چیز کمیه
کوک: اره خاله جون چیزی نشده تو نباید ا.ت رو بخاطر یه اتفاق کوچیک بزنی ا.ت بیا
م: دختره
کوک: خاله
م: ببخشید
کوک: بابا
پ: جانم
کوک: باید یه خدمتکار بگیریم
م: ا.ت هست
کوک: خاله میشه دخالت نکنی
م: پس غذای ا.ت بدمزه بود بخاطر همین میخوای یه خدمتکار بگیری وایسا من این دختر تنبیه میکنم
کوک: نه خیلیم خوشمزه بود منظورم اینه ا.ت نمیتونه خودش تنها همه این کاررارو انجام بده
م: میتونه
کوک: این ماله موقعی بود که تو خونه خودتون بودید نه اینجا
م: ولی ا.ت
کوک: خاله جون اون نمیتونه
پ: جونگکوک راستی میگه اینجا حداقل ۱۰نفر میتونن کار کنن
م: من نمیدونم هرکاری میخواید بکنید
کوک: ا.ت
سریع بلند شدمو با گریه رفتم تو اتاقم
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۲.۱k
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.