سلاممممم
سلاممممم
عکسا از سمت چپ: اول غزل..بعد کوکو...بعد من
۴۹:
از حموم خارج شدیم کای سریع منو کنار زد و رفت سراغ کمد لباسام
_کااااییییی دس نزن اونا لباس...
+فوفاااا اینا رو بپوووششش
_میدونی معنی کلمه شخصی چیه؟
+اره ولی منو تو نداریم کهههه...بیه
_ دفه اخرت باشه به کمد لباس زیرام دس میزنیاااا
+حالا بعدا در موردش فکر میکنم ^_^
_برو بییییرووووون
+اگه بخوای میتونم کمکت کنم لباساتو بپوشی
_کایییی گفتم برو بیروووون
+باشه باشه ولی میتونم موهاتو خشک کنم
_کای
+اوکی رفتم
سریع لباسامو عوض کردم و از اتاق خارج شدم ..همه بچه ها نشسته بودن دور هم ..کوثر لم داده بود رو پاهای کریس و عشوه خرکی میومد
- کوکو O_O
کوکو: هاااا؟!
کریس: کوکو
کوکو: ژوووونمممم
-دستتم درد نکنه :/
کوکو پشت چشمی نازک کرد و دوبا تو بغل کریس ولو شد
سوهو: دخترا
-جانم
غزل: بهله
کوکو: جوووونمممم نفسممم جووونم عشقمممم جووونمممم شوهرمممم
کریس: کوکو
کوکو: باشه خفه میشم °_°
سوهو: مهمونی فارغ التحصیلی ساعت ۶ بعد از ظهر برگذار میشه...سریع اماده شید....مخصوصاااا غزل و کوکو
-نه اتفاقا امروز حاضر شدن من خیلی طول میکشه
بچه ها: اوووو چیکار میخوای بکنی؟
-به شما چی
بچه ها: :|
سوهو: پس برید
****
به محض وارد شدنمون به اتاق محکم زدم پس کله کوکو
-تو مگه با این درازه قهر نبودییییی
کوکو: اووووووی از دلم در اورد
و یه ظرف بزرگ پر از پاستیل نشونم داد
-خاک بر سرت
کوکو: تو سر عمتتتتت
-بچه ها یادتونه وقتی ۱۴ سالم بود موهامو صورتی کردم؟
کوکو: اره اسکول زدی موهای بیچاره رو نابود کردی
غزل: وووویییی خیلی خوشمل بودن کهههه
-حالا میخوام باز رنگ بزنم ولی نمیدونم چه رنگ :|
غزل و کوکو: جیییییییییییییییییییییییغ
بچه ها از پشت در: چیییی شددددد
بکی: یا حضرت چانبک شیپر کشتنش
کای: یااااا این در چرا قفلهههه
سریع رفتم در رو باز کردم دیدم همشون پشت در ایستادن
-یاااا چتونه شماها
چانی: چرا جیغ زدن؟
غزل:چون فوفای ما بالاخره ادم شد
-دستتم درد نکنه
کای: ینی چی.؟
کوکو و غزل: فوفا میخواد م...
سریع دستمو گذاشتم رو دهنشون و همونطور که میکشیدمشون عقب گفتم: هههههه هیچییی اینا ک*شعر میگن ...اسکولن دیگه
و با پا درو بستم
-خفه شید...میشه؟
غزل: اووووووه مای گاااد..سوپرایزهههه
کوکو: ژااان ژاااان
-درد -__-
کوکو و غزل: °_°
خب بیاید شروع کنیم من میخوام موهامو.....
عکسا از سمت چپ: اول غزل..بعد کوکو...بعد من
۴۹:
از حموم خارج شدیم کای سریع منو کنار زد و رفت سراغ کمد لباسام
_کااااییییی دس نزن اونا لباس...
+فوفاااا اینا رو بپوووششش
_میدونی معنی کلمه شخصی چیه؟
+اره ولی منو تو نداریم کهههه...بیه
_ دفه اخرت باشه به کمد لباس زیرام دس میزنیاااا
+حالا بعدا در موردش فکر میکنم ^_^
_برو بییییرووووون
+اگه بخوای میتونم کمکت کنم لباساتو بپوشی
_کایییی گفتم برو بیروووون
+باشه باشه ولی میتونم موهاتو خشک کنم
_کای
+اوکی رفتم
سریع لباسامو عوض کردم و از اتاق خارج شدم ..همه بچه ها نشسته بودن دور هم ..کوثر لم داده بود رو پاهای کریس و عشوه خرکی میومد
- کوکو O_O
کوکو: هاااا؟!
کریس: کوکو
کوکو: ژوووونمممم
-دستتم درد نکنه :/
کوکو پشت چشمی نازک کرد و دوبا تو بغل کریس ولو شد
سوهو: دخترا
-جانم
غزل: بهله
کوکو: جوووونمممم نفسممم جووونم عشقمممم جووونمممم شوهرمممم
کریس: کوکو
کوکو: باشه خفه میشم °_°
سوهو: مهمونی فارغ التحصیلی ساعت ۶ بعد از ظهر برگذار میشه...سریع اماده شید....مخصوصاااا غزل و کوکو
-نه اتفاقا امروز حاضر شدن من خیلی طول میکشه
بچه ها: اوووو چیکار میخوای بکنی؟
-به شما چی
بچه ها: :|
سوهو: پس برید
****
به محض وارد شدنمون به اتاق محکم زدم پس کله کوکو
-تو مگه با این درازه قهر نبودییییی
کوکو: اووووووی از دلم در اورد
و یه ظرف بزرگ پر از پاستیل نشونم داد
-خاک بر سرت
کوکو: تو سر عمتتتتت
-بچه ها یادتونه وقتی ۱۴ سالم بود موهامو صورتی کردم؟
کوکو: اره اسکول زدی موهای بیچاره رو نابود کردی
غزل: وووویییی خیلی خوشمل بودن کهههه
-حالا میخوام باز رنگ بزنم ولی نمیدونم چه رنگ :|
غزل و کوکو: جیییییییییییییییییییییییغ
بچه ها از پشت در: چیییی شددددد
بکی: یا حضرت چانبک شیپر کشتنش
کای: یااااا این در چرا قفلهههه
سریع رفتم در رو باز کردم دیدم همشون پشت در ایستادن
-یاااا چتونه شماها
چانی: چرا جیغ زدن؟
غزل:چون فوفای ما بالاخره ادم شد
-دستتم درد نکنه
کای: ینی چی.؟
کوکو و غزل: فوفا میخواد م...
سریع دستمو گذاشتم رو دهنشون و همونطور که میکشیدمشون عقب گفتم: هههههه هیچییی اینا ک*شعر میگن ...اسکولن دیگه
و با پا درو بستم
-خفه شید...میشه؟
غزل: اووووووه مای گاااد..سوپرایزهههه
کوکو: ژااان ژاااان
-درد -__-
کوکو و غزل: °_°
خب بیاید شروع کنیم من میخوام موهامو.....
۹.۸k
۳۰ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.