از خوانندگی تا مافیا
از خوانندگی تا مافیا
انچه گذشت
ات-نمیخوای بلندشی
کوک+ببین امشب با من میایو از دست شوگا راحتت میکنم
-نه تو نه شوگا
----------
ات گف:بدبختی منه دیگ ببین چشده اون از والیدنم اینم از باشم اینم از این پسر خوشتیپه
لباسرو پوشیدو رف پیش شوگا نشست
کوک:........
---------
پارت¹⁶
کوک:ببینم این لباس چقد بهت میاد
ات+(لپاش گل انداخ)
شوگا=دل بده و قلوه بگیر جونگکوک خان
ک-به تو ربطی نداره مگه با شما صحبت کردم
ش=پررو شدیا،یه هفته باهات نبودم
ک-به تو ربطی ندارع
جیمین×نظرتون چیه حالا ک هممون حاضریم بریم دیگه(لباساشون اسلاید بعدی)
ش=بلندشو بریم من قیافه ای پسررونبینم
ک-انگار من خیلی خشم میاد
ویو ا/ت
از اول تا اخر بحثشون سرم پایین بود خجالت می کشیدم تو چشاشون نگا کنم چون به خاطر من دعوا میکردن
همه رفتن منم پشت سرشون رفتم
سوار ماشینی تماماً مشکی شدیم منو این پسره عقب نشستیم جیمین ماشینو میروند و شوگاعم کنارش بود
از اون موقع ک سوار شدیم به بیرون نگا میکردم تا رسیدنمون به اون مکان کثیف و.....اره همون ،هوا بارونی بود و چون شب بود باعث سردتر شدن هوا شده بود
انقد جروبحث کردن ک یادمون رف چتر بیاریم
کوک-ما ک دیگ نیازی به چتر نداریم
جیمی×منظورت چیه کوک الان پیاده شیم با اب یکی میشیم
-نه دیگه یه خانوم چتری باهامونه
وای از دست این چقد اخه ( 😂 )(موهاشو اسلاید بعدی تماشا کنید)
پیاده نشدیم جیمین زنگ زد به یکی از نگهباناشون ک چتر برامون بیارن و بعد پنج دقیقه چترارو اوردن
کوک-خانوما مقدمن
ات+ممنونم
رفتیم داخل
ات+چقد بو الکل میاد........
شرط نمیزارم خودتون انرژی بدین
انچه گذشت
ات-نمیخوای بلندشی
کوک+ببین امشب با من میایو از دست شوگا راحتت میکنم
-نه تو نه شوگا
----------
ات گف:بدبختی منه دیگ ببین چشده اون از والیدنم اینم از باشم اینم از این پسر خوشتیپه
لباسرو پوشیدو رف پیش شوگا نشست
کوک:........
---------
پارت¹⁶
کوک:ببینم این لباس چقد بهت میاد
ات+(لپاش گل انداخ)
شوگا=دل بده و قلوه بگیر جونگکوک خان
ک-به تو ربطی نداره مگه با شما صحبت کردم
ش=پررو شدیا،یه هفته باهات نبودم
ک-به تو ربطی ندارع
جیمین×نظرتون چیه حالا ک هممون حاضریم بریم دیگه(لباساشون اسلاید بعدی)
ش=بلندشو بریم من قیافه ای پسررونبینم
ک-انگار من خیلی خشم میاد
ویو ا/ت
از اول تا اخر بحثشون سرم پایین بود خجالت می کشیدم تو چشاشون نگا کنم چون به خاطر من دعوا میکردن
همه رفتن منم پشت سرشون رفتم
سوار ماشینی تماماً مشکی شدیم منو این پسره عقب نشستیم جیمین ماشینو میروند و شوگاعم کنارش بود
از اون موقع ک سوار شدیم به بیرون نگا میکردم تا رسیدنمون به اون مکان کثیف و.....اره همون ،هوا بارونی بود و چون شب بود باعث سردتر شدن هوا شده بود
انقد جروبحث کردن ک یادمون رف چتر بیاریم
کوک-ما ک دیگ نیازی به چتر نداریم
جیمی×منظورت چیه کوک الان پیاده شیم با اب یکی میشیم
-نه دیگه یه خانوم چتری باهامونه
وای از دست این چقد اخه ( 😂 )(موهاشو اسلاید بعدی تماشا کنید)
پیاده نشدیم جیمین زنگ زد به یکی از نگهباناشون ک چتر برامون بیارن و بعد پنج دقیقه چترارو اوردن
کوک-خانوما مقدمن
ات+ممنونم
رفتیم داخل
ات+چقد بو الکل میاد........
شرط نمیزارم خودتون انرژی بدین
۱۴.۲k
۱۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.