نامت همین که می گذرد بر زبان من...
نامت همین که می گذرد بر زبان من...
بوی بهشت میرسد از عمق جان من
تنها میان خِیلِ خیالت نشسته ام...
افتاده چشم های تو امشب به جان من
جاری شود به دفتر شعرم شبیه رود
با یاد سروِ قدِّ تو، طبع روان من
موی ات شبیه جاده ی ابریشم است و باز
راهی شده است سوی رُخَت کاروان من...
بوی بهشت میرسد از عمق جان من
تنها میان خِیلِ خیالت نشسته ام...
افتاده چشم های تو امشب به جان من
جاری شود به دفتر شعرم شبیه رود
با یاد سروِ قدِّ تو، طبع روان من
موی ات شبیه جاده ی ابریشم است و باز
راهی شده است سوی رُخَت کاروان من...
۷۴۱
۱۳ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.