"عشق یک طرفه" (pt³)
#پارت3
رفتم تو اتاقم
رو تختم دراز کشیدم
ات=اخخ چقدر دلم برات تنگ شده بود
یهو صدایه نوتیف گوشیم اومد
از رو صفحه نگاه کردم
(کوک=قرار بزاریم ساعت 8؟)
ودف خجالت نمیکشه داداشمم زده یه قرارم طلب کاره
پیامشو خوندمو جواب ندادم
اروم چشامو بستم تا بخوابم
یهو صدایه زنگ گوشی اومد کیه اخه؟
نگاه کردم هوففف کوکه
ردش کردم تماسو گذاشتم رو میز
دوباره زنگ زد
اههههه ول کن دیگه
(ات=الو بله؟
کوک=چرا جوابمو نمیدی؟
ات=میخوام بخوابم
کوک=خیله خب برا ساعته 8 قرار بزاریم؟
ات=برو بزا باد بیاد زدی داداشمو ناکار کردی الان طلب کارم هستی
کوک=خب میخواست تو رابطمون...
یهو دیدم سایه تهیونگ افتاد دمه دره اتاقم
کوک=تو رابطمون فضولی نکنه
ات=هوم
کوک=یه چیزی بگو
ات=میدونی چیه من باید برم کار دارم اره)
سریع قط کردمو شمارشو مسدود کردم
دوباره اروم چشامو بستم
تهیونگ=کی بود؟
ات=هوفف میزارن یه دیقه چشم رو هم بزاریم(زیر لب)
ات=هیچکی نبود بابا هیانگ بود
تهیونگ=بعد درمورده چی حرف میزدین؟
ات=درس!درمورده چی حرف میزدیم خب؟
تهیونگ=باشه
ات=کاری نداری؟میخوام بخوابم
تهیونگ=نه
ات=اکی رفتی درو ببند
تهیونگ=باشه
رفت بیرون
هوفف خدا لعنتش کنه
دوباره صدایه نوتیف گوشیم اومد
(کوک=به داداشت بگو عقب بکشه وگرنه بد میبینه)
اینو نگا جونه من یاغی بازی در میاره
گوشیمو گذاشتم رو سایلنتو خوابیدم
(پرش زمانی)
اروم یه تکونی به خودم دادم
چشامو باز کردم
گوشیمو برداشتم یه عالمه تماس از طرفه مامانم داشتم
وایی نه مامانم میکشتم
ساعت!ساعت چنده؟
7:50
چییی؟
الان میاد وایی خدا چرا گذاشتم رو سایلنت همش تقصیره حونگ کوکه...
ادامه دارد...
رفتم تو اتاقم
رو تختم دراز کشیدم
ات=اخخ چقدر دلم برات تنگ شده بود
یهو صدایه نوتیف گوشیم اومد
از رو صفحه نگاه کردم
(کوک=قرار بزاریم ساعت 8؟)
ودف خجالت نمیکشه داداشمم زده یه قرارم طلب کاره
پیامشو خوندمو جواب ندادم
اروم چشامو بستم تا بخوابم
یهو صدایه زنگ گوشی اومد کیه اخه؟
نگاه کردم هوففف کوکه
ردش کردم تماسو گذاشتم رو میز
دوباره زنگ زد
اههههه ول کن دیگه
(ات=الو بله؟
کوک=چرا جوابمو نمیدی؟
ات=میخوام بخوابم
کوک=خیله خب برا ساعته 8 قرار بزاریم؟
ات=برو بزا باد بیاد زدی داداشمو ناکار کردی الان طلب کارم هستی
کوک=خب میخواست تو رابطمون...
یهو دیدم سایه تهیونگ افتاد دمه دره اتاقم
کوک=تو رابطمون فضولی نکنه
ات=هوم
کوک=یه چیزی بگو
ات=میدونی چیه من باید برم کار دارم اره)
سریع قط کردمو شمارشو مسدود کردم
دوباره اروم چشامو بستم
تهیونگ=کی بود؟
ات=هوفف میزارن یه دیقه چشم رو هم بزاریم(زیر لب)
ات=هیچکی نبود بابا هیانگ بود
تهیونگ=بعد درمورده چی حرف میزدین؟
ات=درس!درمورده چی حرف میزدیم خب؟
تهیونگ=باشه
ات=کاری نداری؟میخوام بخوابم
تهیونگ=نه
ات=اکی رفتی درو ببند
تهیونگ=باشه
رفت بیرون
هوفف خدا لعنتش کنه
دوباره صدایه نوتیف گوشیم اومد
(کوک=به داداشت بگو عقب بکشه وگرنه بد میبینه)
اینو نگا جونه من یاغی بازی در میاره
گوشیمو گذاشتم رو سایلنتو خوابیدم
(پرش زمانی)
اروم یه تکونی به خودم دادم
چشامو باز کردم
گوشیمو برداشتم یه عالمه تماس از طرفه مامانم داشتم
وایی نه مامانم میکشتم
ساعت!ساعت چنده؟
7:50
چییی؟
الان میاد وایی خدا چرا گذاشتم رو سایلنت همش تقصیره حونگ کوکه...
ادامه دارد...
۹۶.۸k
۱۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.