"عشق یک طرفه" (pt⁴)
#پارت4
سریع به مامانم زنگ زدم
بعد دوتا بوق برداشت
(ات=الو سلام مامان
م ات=ساکت شو از کیه که دارم بهت زنگ میزنم چرا جواب نمیدی
ات=بخدا خواب بودم گوشیم رو سایلنت بود
م ات=داداشتم گوشیش خاموشه معلوم نیست کجاست
ات=خونست فکر کنم
ات=چیشده حالا؟
م ات=اماده شو واسه ساعته 8:30 مهمون داریم داییت و زن داییت از روسیه اومدن نمیشه بهشون بی احترامی کنیم دعوتشون کردم
ات=مامان من فردا امتحان دارم الان وقت اوردی دعوت کنی؟
م ات=بهونه در نیار ات داداشتم پیداش کنو بش بگو مهمونامون محترمن
ات=هوففف باشه
م ات=منو باباتم تو راهیم داریم میایم
ات=اوکی فعلا)
گوشیمو انداختم رو تخت
(جیغعغغ)
اخه چه وقته مهمونیههه
تهیونگ کجاست؟
ات=تهیونگ؟
از رو تختم بلند شدم رفتم تو اتاقش دیدم خوابه
تکونش دادم
ات=ته ته!!ته ته!
ات=ته تههه(داد)
تهیونگ=بزار بخوابم(با حالت خواب)
ات=بلند شو مهمون داریم
تهیونگ=به من چههه
ات=میگم پاشو مامان دعوا میکنه
تهیونگ=نمیخوام
ات=جدن اوکی میرم به مامان میگم اون ظرف خوشگله قیمتیشو شاه پسرش شکونده اره
داشتم میرفتم دستمو گرف
تهیونگ=باشه باشه تسلیم اماده میشم
ات=خبه
رفتم تو اتاقم
یه دوشه اب گرم گرفتمو لباس ساده ای تنم کردم(اسلاید دو)
یه ارایش ملیحی کردم که صدایه در اومد
مامانو بابا اومدن
موهامو درست کردم
تهیونگ=اتتت؟
ات=هاا؟
تهیونگ=بیا کرواته منو درست کن
ات=کروات؟!اوصکول مگه میخواد بره جایی
بدو بدو رفتم اتاقش
درحالی ک داشت جلو اینه خودشو مرتب میکرد
تهیونگ=چرا نگا میکنی
ات=تهیونگ
تهیونگ =هوم؟
ات=میخوای بری مهمونی یا مهمون داریم؟
تهیونگ =مگه نگفتی میریم مهمونی؟
ات=مامان؟
م ات=سلام
ات=سلام
م ات=چیشده
ات=از مغز معیوبه پسرت خبر داری؟
تهیونگ =عه درست حرف بزن
م ات=ات زشته
ات=مامان من بهش میگم مهمون داریم پاشده اماده شده بریم مهمونی
م ات=حتما اشتباه شنیده
تهیونگ =تو خودت چی یه جوری ارایش کردی انگار میخوان بیان خواستگاری
ات=توهم یه جوری اماده شده انگار میخوایم بریم زن بدیمت از سرمون بیوفتی
ات=انشالا به حق بنگتن از سرمون بیوفتی
تهیونگ=مامانن؟
م ات=ات این چه حرفیه
ات=خب راست میگم نگا مامان چقد لوسش کردی
تهیونگ=خفه شو
ات=عه بت برخورد
تهیونگ=نه تو داری میسوزی
ات=توهم سوختی وقتی دیدی بابا اول واسه من ماشین خرید اره
تهیونگ=خب واسه منم خرید
تهیونگ=راستی ماشینم کو؟
ات=تو پارکینگه کالجه هردوشون
تهیونگ=پس چجوری اومدیم خونه؟
ات=استاد امروزیه رسوندتمون
م ات=واستا!چیشده؟ چرا با استاد اومدینو تهیونگ خبر نداره؟
ات=چی؟
تهیونگ =ن خبر دارم محظ اطلاع پرسیدم(سوتی)
م ات=درست بگین چیو ازم پنهون میکنین؟
ات=هیچی
تهیونگ=هیچی بخدا
م ات=حواسم بهتون هستا
م ات=الانم اماده شید مهمونامون نزدیکن
ات و ته=چشم
ات=مامان؟
م ات=جانم؟
ات=مهمونامون گفتی کیاعن؟
م ات=عموت زن عموت و پسر عموت وقتی سه سالت بود واسه کاره داییت رفتن روسیه ولی الان برگشتن بخاطره کاره پسرشون
ات=مگه کارش چیه؟
م ات= چیزه زیادی نشنیدم ازش
ات=اهان
رفتم تو اتاقم
دیدم هیانگ پیام داده
(هیانگ=ات بدبخت شدم پسر عموم همون سوسوله داره میاد خونمون)
(ات=من خودم از تو بدبخت ترم داییم دار6 میاد خونمون اصن نه میدونم اسمش چیه نه تاحالا دیدمش بش میگم عمو
هیانگ=مگه میشه داییتو نشناسی؟
ات=بابا کوچیک بودم رفتن روسیه بعده 16 یا 17 سال اومدن دوباره کره خب به من چه
هیانگ=منطقیه
ات=هوم
هیانگ=مزاحم نمیشم فعلن
ات=فعلن)
صدایه زنگه خونه اومد
رسیدن؟
هوفف بیاعو مهمون داریم من
اروم رفتم تو اتاقه تهیونگ
ات=اماده ای؟
تهیونگ=اره چطور شدم؟
ات=مثه همیشه
تهیونگ=خوبه
ات=مثه همیشه عنتر(خنده)
تهیونگ=هیی
ات=شوخی کردم عالی شدی
تهیونگ=بریم؟
ات=اوم
باهم دیگه رفتیم تو پذیرایی
ات=خوش اومـ...
ادامه دارد...
سریع به مامانم زنگ زدم
بعد دوتا بوق برداشت
(ات=الو سلام مامان
م ات=ساکت شو از کیه که دارم بهت زنگ میزنم چرا جواب نمیدی
ات=بخدا خواب بودم گوشیم رو سایلنت بود
م ات=داداشتم گوشیش خاموشه معلوم نیست کجاست
ات=خونست فکر کنم
ات=چیشده حالا؟
م ات=اماده شو واسه ساعته 8:30 مهمون داریم داییت و زن داییت از روسیه اومدن نمیشه بهشون بی احترامی کنیم دعوتشون کردم
ات=مامان من فردا امتحان دارم الان وقت اوردی دعوت کنی؟
م ات=بهونه در نیار ات داداشتم پیداش کنو بش بگو مهمونامون محترمن
ات=هوففف باشه
م ات=منو باباتم تو راهیم داریم میایم
ات=اوکی فعلا)
گوشیمو انداختم رو تخت
(جیغعغغ)
اخه چه وقته مهمونیههه
تهیونگ کجاست؟
ات=تهیونگ؟
از رو تختم بلند شدم رفتم تو اتاقش دیدم خوابه
تکونش دادم
ات=ته ته!!ته ته!
ات=ته تههه(داد)
تهیونگ=بزار بخوابم(با حالت خواب)
ات=بلند شو مهمون داریم
تهیونگ=به من چههه
ات=میگم پاشو مامان دعوا میکنه
تهیونگ=نمیخوام
ات=جدن اوکی میرم به مامان میگم اون ظرف خوشگله قیمتیشو شاه پسرش شکونده اره
داشتم میرفتم دستمو گرف
تهیونگ=باشه باشه تسلیم اماده میشم
ات=خبه
رفتم تو اتاقم
یه دوشه اب گرم گرفتمو لباس ساده ای تنم کردم(اسلاید دو)
یه ارایش ملیحی کردم که صدایه در اومد
مامانو بابا اومدن
موهامو درست کردم
تهیونگ=اتتت؟
ات=هاا؟
تهیونگ=بیا کرواته منو درست کن
ات=کروات؟!اوصکول مگه میخواد بره جایی
بدو بدو رفتم اتاقش
درحالی ک داشت جلو اینه خودشو مرتب میکرد
تهیونگ=چرا نگا میکنی
ات=تهیونگ
تهیونگ =هوم؟
ات=میخوای بری مهمونی یا مهمون داریم؟
تهیونگ =مگه نگفتی میریم مهمونی؟
ات=مامان؟
م ات=سلام
ات=سلام
م ات=چیشده
ات=از مغز معیوبه پسرت خبر داری؟
تهیونگ =عه درست حرف بزن
م ات=ات زشته
ات=مامان من بهش میگم مهمون داریم پاشده اماده شده بریم مهمونی
م ات=حتما اشتباه شنیده
تهیونگ =تو خودت چی یه جوری ارایش کردی انگار میخوان بیان خواستگاری
ات=توهم یه جوری اماده شده انگار میخوایم بریم زن بدیمت از سرمون بیوفتی
ات=انشالا به حق بنگتن از سرمون بیوفتی
تهیونگ=مامانن؟
م ات=ات این چه حرفیه
ات=خب راست میگم نگا مامان چقد لوسش کردی
تهیونگ=خفه شو
ات=عه بت برخورد
تهیونگ=نه تو داری میسوزی
ات=توهم سوختی وقتی دیدی بابا اول واسه من ماشین خرید اره
تهیونگ=خب واسه منم خرید
تهیونگ=راستی ماشینم کو؟
ات=تو پارکینگه کالجه هردوشون
تهیونگ=پس چجوری اومدیم خونه؟
ات=استاد امروزیه رسوندتمون
م ات=واستا!چیشده؟ چرا با استاد اومدینو تهیونگ خبر نداره؟
ات=چی؟
تهیونگ =ن خبر دارم محظ اطلاع پرسیدم(سوتی)
م ات=درست بگین چیو ازم پنهون میکنین؟
ات=هیچی
تهیونگ=هیچی بخدا
م ات=حواسم بهتون هستا
م ات=الانم اماده شید مهمونامون نزدیکن
ات و ته=چشم
ات=مامان؟
م ات=جانم؟
ات=مهمونامون گفتی کیاعن؟
م ات=عموت زن عموت و پسر عموت وقتی سه سالت بود واسه کاره داییت رفتن روسیه ولی الان برگشتن بخاطره کاره پسرشون
ات=مگه کارش چیه؟
م ات= چیزه زیادی نشنیدم ازش
ات=اهان
رفتم تو اتاقم
دیدم هیانگ پیام داده
(هیانگ=ات بدبخت شدم پسر عموم همون سوسوله داره میاد خونمون)
(ات=من خودم از تو بدبخت ترم داییم دار6 میاد خونمون اصن نه میدونم اسمش چیه نه تاحالا دیدمش بش میگم عمو
هیانگ=مگه میشه داییتو نشناسی؟
ات=بابا کوچیک بودم رفتن روسیه بعده 16 یا 17 سال اومدن دوباره کره خب به من چه
هیانگ=منطقیه
ات=هوم
هیانگ=مزاحم نمیشم فعلن
ات=فعلن)
صدایه زنگه خونه اومد
رسیدن؟
هوفف بیاعو مهمون داریم من
اروم رفتم تو اتاقه تهیونگ
ات=اماده ای؟
تهیونگ=اره چطور شدم؟
ات=مثه همیشه
تهیونگ=خوبه
ات=مثه همیشه عنتر(خنده)
تهیونگ=هیی
ات=شوخی کردم عالی شدی
تهیونگ=بریم؟
ات=اوم
باهم دیگه رفتیم تو پذیرایی
ات=خوش اومـ...
ادامه دارد...
۱۲۰.۱k
۱۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.