برفقرمز
#برف_قرمز
#pert6
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
چرا باید ایزانا رو بیارن توی فیلم
نفس عمیقی کشیدم
رفتم وسایلم رو داخل اتاق گذاشتم
که ناگهان دستی رو دور کمرم حس کردم
و سرش رو روی گردنم گذاشته بود
نفس های گرمش رو حس میکردم
سرم رو چرخونم و ایزانا رو دیدم
ا.ت: چی میخوای(با لحن سرد)
ایزانا: مگه بده نامزدم رو بغل کنم
ا.ت: ولم کن برو همون عشقت رو بغل کن
ایزانا : دوست دارم تو ر و بغل کنم مگه چیه
ا.ت : مگه چیه وقتی که از خونه انداختیم
بیرون و ولم کردی باید فکر این رو میکردی
ا.ت : حالا هم ولم کن
ا.ت دست ایزانا رو از دور کمرش باز کرد
و به محل تمرین رفت
در همون لحظه ایزانا پشت ا.ت بود
ایزانا : نمیشه با هم آشتی کنیم چون خیلی
دوستت دارم و دلم برات تنگ شده بود
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
{بنظرتون ا.ت با ایزانا با اون همه بلائی که سرش اورده میبخشه}
#pert6
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
چرا باید ایزانا رو بیارن توی فیلم
نفس عمیقی کشیدم
رفتم وسایلم رو داخل اتاق گذاشتم
که ناگهان دستی رو دور کمرم حس کردم
و سرش رو روی گردنم گذاشته بود
نفس های گرمش رو حس میکردم
سرم رو چرخونم و ایزانا رو دیدم
ا.ت: چی میخوای(با لحن سرد)
ایزانا: مگه بده نامزدم رو بغل کنم
ا.ت: ولم کن برو همون عشقت رو بغل کن
ایزانا : دوست دارم تو ر و بغل کنم مگه چیه
ا.ت : مگه چیه وقتی که از خونه انداختیم
بیرون و ولم کردی باید فکر این رو میکردی
ا.ت : حالا هم ولم کن
ا.ت دست ایزانا رو از دور کمرش باز کرد
و به محل تمرین رفت
در همون لحظه ایزانا پشت ا.ت بود
ایزانا : نمیشه با هم آشتی کنیم چون خیلی
دوستت دارم و دلم برات تنگ شده بود
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
{بنظرتون ا.ت با ایزانا با اون همه بلائی که سرش اورده میبخشه}
- ۱.۲k
- ۰۴ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط