برفقرمز

#برف_قرمز
#pert5
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
ویو ا.ت

با یک پسری آشنا شدم

که میدونم دوستم داره

چرا باید با کسی نامزد میکردم که هیچ عشقی

بهم نداشته

خب دیگه مهم نیست

فردا باید یک فیلم جدید بازی کنم

گفتن ادم های زیادی داخلش هستن

پرش زمانی به فردا

ا.ت صبح زود بلند شد

یک پیراهن سفید و کت و دامن پوشید

و به محل کارش رفت

ولی وقتی رسید جا خورد

یک دفع چشمش به ایزانا خود که روی یک

صندلی نشسته بود

در ذهن ا.ت

اون چرا این جاست

چرا باید این جا باشه

گفته بودن ادم های عادی رو میارن

ولی چرا اون
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
دیدگاه ها (۰)

#برف_قرمز #pert6♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡چرا باید ایزانا رو بیارن ت...

#برف_قرمز #pert7♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ا.ت: قلبم رو خورد کردی از ...

#برف_قرمز #pert4♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡بعدش ایزانا گوشی رو قطع ...

مریضیدکرن دارید چطونه

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

: دختر خاله تهیونگ با صدای بلند خندید و گفت اینو از تو سطل ا...

love Between the Tides³¹شبتهیونگرفتم بیمارستان تهیونگ: ببخشی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط