چشمای قشنگ تو
#part53
چشمای قشنگ تو✨
ارسلان:بدو
محراب:خیلی پرویی میدونستی؟
ارسلان:چقد حرف میزنی
...
محراب:بیا کوفت کن
ارسلان:پا میشم میزنمت صدا مرغابی بدیا
محراب:عه واقعا صدا مرغابی چجوریه
ارسلان:میخوای روت امتحان کنم بفهمی
متین:میخوابید یا پاشم بخوابونمتون
ارسلان:بیا بخوابون خودت خوابت میره ولی منو نمیتونی منو بخوابونی
#متین
یه بالش به سمتش پرت کردم ک جا خالی داد و یه راست خورد تو کلهی محراب
محراب:اییی وحشی چته
متین:حقته
محراب:الان بهت نشون میدم
بالشت رو ورداشتم و ب سمتش پرت کردم
همینطوری داشتیم بهم بالش پرت میکردیم ک در اتاق باز شد
دیانا:چتوننعهههههه
ارسلان:از خواب پردیدی؟
دیانا:الکی گفتم امم
محراب:حقته
ارسلان:عههههه آدم باش ديگه
متین:هشتک غیرتی شدن هاش
#دیانا
منم ی بالش ورداشتم و محکم پرت کردم سمت متین ک قشنگ خورد تو صورتش دلم خنک شد
متین:اخ من فقط تورو بگیرممممممممممم
دیانا:اگ راست میگی بیا بگیر ببینم
متین:ارسلان نمیزاره داره با چشاش خط و نشونه میکشه
دیانا:هه ترسوو
چشمای قشنگ تو✨
ارسلان:بدو
محراب:خیلی پرویی میدونستی؟
ارسلان:چقد حرف میزنی
...
محراب:بیا کوفت کن
ارسلان:پا میشم میزنمت صدا مرغابی بدیا
محراب:عه واقعا صدا مرغابی چجوریه
ارسلان:میخوای روت امتحان کنم بفهمی
متین:میخوابید یا پاشم بخوابونمتون
ارسلان:بیا بخوابون خودت خوابت میره ولی منو نمیتونی منو بخوابونی
#متین
یه بالش به سمتش پرت کردم ک جا خالی داد و یه راست خورد تو کلهی محراب
محراب:اییی وحشی چته
متین:حقته
محراب:الان بهت نشون میدم
بالشت رو ورداشتم و ب سمتش پرت کردم
همینطوری داشتیم بهم بالش پرت میکردیم ک در اتاق باز شد
دیانا:چتوننعهههههه
ارسلان:از خواب پردیدی؟
دیانا:الکی گفتم امم
محراب:حقته
ارسلان:عههههه آدم باش ديگه
متین:هشتک غیرتی شدن هاش
#دیانا
منم ی بالش ورداشتم و محکم پرت کردم سمت متین ک قشنگ خورد تو صورتش دلم خنک شد
متین:اخ من فقط تورو بگیرممممممممممم
دیانا:اگ راست میگی بیا بگیر ببینم
متین:ارسلان نمیزاره داره با چشاش خط و نشونه میکشه
دیانا:هه ترسوو
۲.۱k
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.