پارت 13🌼
پارت 13🌼
ایلین: شوگا امد بره که یهو دستشو گرفتم و لبشو بوسیدم و اونم منو همراهی کرد
شوگا: ایلین دستمو گرفت و منو بوسید منم کنترلمو از دست دادم و لبش رو محکم بوسیدم لبش خیلی نرم بود که ازش سیر نمیشدم
ایلین: یهو به خودم امدم و ولش کرد از خجالت نمیتونستم نگاهش کنم
شوگا: ایلین این اتفاقی که الان افتاد رو به کسی نگو شب بخیر
ایلین: وااای باورم نمیشد الان شوگا رو بوسیدم خیلی حس خوبی بود که نمیتونستم ازش سیر بشم
شوگا: عرررر نه امکان نداره انگار من عاشق ایلین شدم و اونم عاشقم شده اگه اعضا بفهمن چیی نهه😑
(فردا صبح)
ایلین: از خواب پاشدم نمیتونستم قشنگ رو پام وایسم یهو دیدم یکی وارد اتاق شد
شوگا: سلام امم چیزه از خواب پاشدی امدم کمکت کنم گفتم شاید نتونی پاشی
ایلین: اره نمیتونم پاشم نمیدونم چطور باید حموم کنم و لباس عوض کنم
شوگا: خوب من. کمکت میکنم
ایلین: ها چی شوخیت گرفته نمیشه چطوری حموم کنم وقتی تو هستی
شوگا: من که نگفتم باهات میام حموم منظورم اینه برات پرستار میگیرم
ایلین: اها خوب الان کمکم میکنی پاشم
شوگا: ارع بیا
جین: بچه ها امشب به کلوپ اقای جئون دعوت هستیم و باید بریم اگه نریم بد میشه
جیهوپ: اوکی باشه بریم
ایلین: منم میام
تهیونگ: اما تو با این پات چطور میخوای اونجا سر پا وایسی
ایلین: اووف عیب ندارع با أصا سر پا وامیستم
شوگا: اوکی اما باید مواظب باشی
(شب ساعت 6)
ایلین: خدمتکار امد و کمک کرد یه لباس مشکی شیک پوشیدم و رفتیم کلوپ...
ایلین: شوگا امد بره که یهو دستشو گرفتم و لبشو بوسیدم و اونم منو همراهی کرد
شوگا: ایلین دستمو گرفت و منو بوسید منم کنترلمو از دست دادم و لبش رو محکم بوسیدم لبش خیلی نرم بود که ازش سیر نمیشدم
ایلین: یهو به خودم امدم و ولش کرد از خجالت نمیتونستم نگاهش کنم
شوگا: ایلین این اتفاقی که الان افتاد رو به کسی نگو شب بخیر
ایلین: وااای باورم نمیشد الان شوگا رو بوسیدم خیلی حس خوبی بود که نمیتونستم ازش سیر بشم
شوگا: عرررر نه امکان نداره انگار من عاشق ایلین شدم و اونم عاشقم شده اگه اعضا بفهمن چیی نهه😑
(فردا صبح)
ایلین: از خواب پاشدم نمیتونستم قشنگ رو پام وایسم یهو دیدم یکی وارد اتاق شد
شوگا: سلام امم چیزه از خواب پاشدی امدم کمکت کنم گفتم شاید نتونی پاشی
ایلین: اره نمیتونم پاشم نمیدونم چطور باید حموم کنم و لباس عوض کنم
شوگا: خوب من. کمکت میکنم
ایلین: ها چی شوخیت گرفته نمیشه چطوری حموم کنم وقتی تو هستی
شوگا: من که نگفتم باهات میام حموم منظورم اینه برات پرستار میگیرم
ایلین: اها خوب الان کمکم میکنی پاشم
شوگا: ارع بیا
جین: بچه ها امشب به کلوپ اقای جئون دعوت هستیم و باید بریم اگه نریم بد میشه
جیهوپ: اوکی باشه بریم
ایلین: منم میام
تهیونگ: اما تو با این پات چطور میخوای اونجا سر پا وایسی
ایلین: اووف عیب ندارع با أصا سر پا وامیستم
شوگا: اوکی اما باید مواظب باشی
(شب ساعت 6)
ایلین: خدمتکار امد و کمک کرد یه لباس مشکی شیک پوشیدم و رفتیم کلوپ...
۹.۶k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.