هفتمین عشق

هفتمین عشق
Part 25
-اسلحه رو سر جیا بود ات هم اسلحه رو سمت بابام گرفته بود
جؤن:بلاخره اومدی؟
-دستت به جیا بخوره من میدونمو تو
جیا:داداش ...هیق
جؤن:تو همه چیو خراب کردی همه چیو همه ی نقشه های منو خراب کردییییییی(عربده)
-خودت باعث شدی ازت متنفرم بشم پدر کلمه پدر بهت نمیخوره تو یه حرومزاده ای
جؤن:پوزخند)پس همنطور که شاهد مرگ مامانت بودی شاهد مرگ خواهراتم باش
+هی جؤن عوضی خوب ببین اسلحه ی من کجاست میخوای بمیری؟
جؤن:جیا هم میمیره
-هی ات عوضی مگه قرار نبود از جیا محافظت کنی؟چرااا این جاست
+چیزیش که نشده دارم از محافظت میکنم دهنتو ببند
جیا:همه بخاطر من دارن میجنگن من چرا نجنگم دست بابای عوضیم رو گاز گرفتم و دویدم سمت ات اونم دوید سمت من ولی با صدای شلیک پرت شدم و سیاهی

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۵)

هفتمین عشق Part26-جیااااا (داد) دویدم سمت جیا که محکم خودشو ...

هفتمین عشق Part27-بچرخ +نصف شبی خل شدی(آروم)-اتتتت+هیششششش ا...

https://wisgoon.com/sh.jkفیکاشششش بییییی نظیرههههههه حمایت ش...

هفتمین عشق Part24جیا:ات نبود بلکه افراد بابام بودن دست مینجی...

فرشته نجاتم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط