پارت ۸
پارت ۸
۰صدا ها رو شنیدم رفتم دکتر خبر کردم و رفتم نگاهی هم به تهیونگ نکردم و جونگ کوک و بغل کردم داشتم میبردم تو اتاقم
_هی وایسا اون بیبی منه داری کجا میبریش
۰بود دیگه نیست همه چیز و دیدم واقعا که برات متاسفم چیه میخوای بزارمش پیشت تا بیشتر بزنیش اون دوست داره چجوری تونستی اینکارو کنی(داد) رفتم و دکترا اومدن بالا سرش داشت بخیش میزد نتونستم نگاه کنم وگرنه گریم میگرفت پس رفتم بیرون و دم در اتاق به دیوار تکیه دادم تا کار دکتر تموم شه
_رفتم سمت در اتاق و خواستم برم تو که جیمین با دوتا دستش نگرم داشت
۰دارن بخیش میزنن و سعی میکنن به هوش بیارنش نباید بری تو (آروم )تو بهش آسیب زدی(داد)
_فقط خفه شدم و همونجا دراز شدم و گریه کردم تا خوابم برد همش کابوس میدیدم همش خواب کاری که با جونگ کوک کرده بودم و میدیدم انگار فرشته ها بخاطر اینکه عاشق به معشوقه فرشتش آسیب زده میخوان عذابش بدن
(شما طرف کی رو میگیرید ؟)
(بچه ها شرمنده پارت بعدی رو امروز شاید نتونم بزارم ساری)
۰صدا ها رو شنیدم رفتم دکتر خبر کردم و رفتم نگاهی هم به تهیونگ نکردم و جونگ کوک و بغل کردم داشتم میبردم تو اتاقم
_هی وایسا اون بیبی منه داری کجا میبریش
۰بود دیگه نیست همه چیز و دیدم واقعا که برات متاسفم چیه میخوای بزارمش پیشت تا بیشتر بزنیش اون دوست داره چجوری تونستی اینکارو کنی(داد) رفتم و دکترا اومدن بالا سرش داشت بخیش میزد نتونستم نگاه کنم وگرنه گریم میگرفت پس رفتم بیرون و دم در اتاق به دیوار تکیه دادم تا کار دکتر تموم شه
_رفتم سمت در اتاق و خواستم برم تو که جیمین با دوتا دستش نگرم داشت
۰دارن بخیش میزنن و سعی میکنن به هوش بیارنش نباید بری تو (آروم )تو بهش آسیب زدی(داد)
_فقط خفه شدم و همونجا دراز شدم و گریه کردم تا خوابم برد همش کابوس میدیدم همش خواب کاری که با جونگ کوک کرده بودم و میدیدم انگار فرشته ها بخاطر اینکه عاشق به معشوقه فرشتش آسیب زده میخوان عذابش بدن
(شما طرف کی رو میگیرید ؟)
(بچه ها شرمنده پارت بعدی رو امروز شاید نتونم بزارم ساری)
۴.۶k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.