پارت ۹

پارت ۹
ویو تهیونگ
_دیدم یکی داره از خواب بیدارم میکنه جین بود
جین:قربان لطفا پاشید جونگ کوک به هوش اومده
_دوباره گریه هام شروع شد
_من اونو زدم (گریه)
جین:قربان آروم باشید بیاین برین پیشش
_سرمو انداختم پایین و همونجور که داشتم گریه میکردم رفتم داخل اتاق جیمینو دیدم که داشت موهاشو ناز میکرد و با لبخند باهاش حرف میزد
+جیمین لطفا به همه جزع تهیونگ بگید از اتاق برن بیرون
۰باشه همه رو کردم بیرونو خودم هم رفتم بیرون
+همونجور که روتخت دراز بودم گفتم
+خب اقای کیم تهیونگ بیا بشین اینجا
_رفتم و نشستم جای جیمین
+اول به حرف هام گوش بده بعدش میتونی بزنیم بکشیم یا ببریم زیر زمینو و تیکه تیکه ام کنی
_ولی من و نذاشت حرفم و کامل کنم
+هیش هیش تهیونگ فقط گوش کن
+تهیونگ تو به من قول دادی هرگز منو نزنی گفتی دوستت دارم باز گریم گرفت
+هق هق تو گفتی تو کل دنیا فقط منو دوست داری ولی چند روز دیگه هق هق ولم می‌کنی میری سراغ یکی دیگه تو به من آسیب زدی بهم فحش دادی بدتر از همه قلبمو شکوندی اون لعنتی اون وو هم از تو بهتر بود بدون من الان هر دردی دارم تقصیر توعه تو قبلا با اون مری هق بودی فکر میکردم تو این دنیا از هرکسی بیشتر دوسم داری ولی اگه هق جیمین نبود من الان باید مرده بودم
_من من دوستت دارم من هرگز با اون مری عوضی نبودم اون از همون اول دشمنم بود و می‌خواست منو نابود کنه الان هم هدفش این بود که تو رو از من بگیره التماست میکنم زانو زدم
_قسم میخورم دیگه هرگز بهت آسیب نزنم التماست میکنم هق تو رو خدا ولم نکن من بدون تو میمیرم هق ببخشید من اشتباه کردم غلط کردم گوه خوردم من کنترلم و از دست دادم ولی دیگه هرگز این اتفاق نمیوفته
+چجور میتونم بهت اعتماد کنم
_اعتمادتو جلب میکنم قول میدم
و دستشو گرفتم
+دو روز بود گرمای بدنشو حس نکرده بودم ولی هنوز دلخور بودم