ازدواج زوری p1
سلام من ا.ت هستم 20 سالمه و پدرم یک آدم بسیار بسیار سروت منده بابام رعیس یک شرکته
................................................
سلم من جونگ کوکم 23 سالمه و پدرم با یک مرد دیگه (پدر ا.ت) همکار هستن و همینطور شریک
............
ویو ات:
ساعت 8 و نیم صبح بود بلند شدم رفتم یه دوش کوچولو گرفتم موهامو خشک کردم یه دامن و کراپ پوشیدم و روتینمو رفتم و میکاپ کردم کیفمو و کارت و گوشیو و ایپردمو برداشتم برم خرید
در فروشگاه:
ویو ات:
رفتم کلی چیپس و پفک گرفتم چون دوستای صمیمیم لونا و جونگ یو شب بیان خونمون
بعد از چیپس و پفک خریدن رفتم دوتا کراپ خریدم واسه خودم
بعدش رفتم خونه
ویو جونگ کوک :
صبح ساعت 9 بود امشب شریک بابام ما رو دعوت کرده خونشون پس باید بلند شم برم یه لباس بخرم
شب:
................................................
سلم من جونگ کوکم 23 سالمه و پدرم با یک مرد دیگه (پدر ا.ت) همکار هستن و همینطور شریک
............
ویو ات:
ساعت 8 و نیم صبح بود بلند شدم رفتم یه دوش کوچولو گرفتم موهامو خشک کردم یه دامن و کراپ پوشیدم و روتینمو رفتم و میکاپ کردم کیفمو و کارت و گوشیو و ایپردمو برداشتم برم خرید
در فروشگاه:
ویو ات:
رفتم کلی چیپس و پفک گرفتم چون دوستای صمیمیم لونا و جونگ یو شب بیان خونمون
بعد از چیپس و پفک خریدن رفتم دوتا کراپ خریدم واسه خودم
بعدش رفتم خونه
ویو جونگ کوک :
صبح ساعت 9 بود امشب شریک بابام ما رو دعوت کرده خونشون پس باید بلند شم برم یه لباس بخرم
شب:
۱۴.۰k
۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.