نان خشکی شانه ای پردرد دارم میخری

نان خشکی ، شانه ای پردرد دارم ، میخری؟
دست هایی ناتوان و سرد دارم ، میخری؟

آتش گلگون رویم ناگهان خاموش شد
حال یک صورت به رنگ زرد دارم ، میخری؟

چرخ گردونی سیه ، بشکسته و بی رنگ و رو
بر سرم صدها بلا آورد دارم ، میخری؟

خاطرات دلبری زیبا ولی پیمان شکن
کاین ستم ها بر دل من کرد دارم ، میخری؟

کنج آغوشی اگر داری خریدارم ولی
یک بغل با طعم درد طرد دارم ، میخری؟

نان خشکی ! من نمک از زخم هایم میچکد
مرده ای از جنس مرد مرد دارم ، میخری؟


دیدگاه ها (۱)

نازنینم دستهایت گرمی دستان کیست؟نوشداروی لبانت مرهم و درمان ...

خان که نه! خانه شدم تا تو ستونم باشیبید بودم که خودت رمزِ جن...

ساعتِ عمرمــن افتادو دگر کـــار نکردهیچکس یادی‌ازاین‌ساعت‌بی...

ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺩﯾﺪﺍﺭِ ﻣﻦ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻧﯿﺎم ﻣﯿﺎﻥِ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط