چند پارتی از کوک...وقتی توي بار با یه دختر دیگه دیدیش

ویو ات:درو باز کردم و با کسی که دیدم شکه شدم‌....ا..اون کوک بود

ات:اینجا چه غلطی میکنی
ایو:پخخ...م..مامانی این کیه؟*ترسیده*
ات:این همون عوضی که در موردش بهت گفتم
کوک:ت..تو ازدواج کردی؟
ات:گمشو بیرون از خونم*فریاد *
کوک:ات برگرد لطفا *گریه*
ایو:با مامانم کاری نداشته باش*گریه*
ات:مامانی برو طبقه بالا الان میام
ایو:مامانی اذیتت نکنه
ات:نه نگران نباش
ایو:باشه
ات:اینجا چیکار میکنی...چطور جرات میکنی بعد سه سال پیدات بشه...خونمو از کجا پیدا کردی هااااان؟*فریاد *
کوو:ات لطفا برگرد من بدون تو نمیتونم سه ساله دارم دنبالت میگردم
ات:هه تو گفتی منم باور کردم برو بیرون تا زنگ نزدم پلیس
کوک:م..منو دیگه دوست نداری؟
ات:انتظار داری با کارایی که کردی دوست داشته باشمممم؟ چه پر توقع اون زنا ولت کردن اومدی دنبال منننن؟

ویو ات:یکی خوابدنم توی گوشش که لباش رو گذاشت روی لبام..بازم زدمش که بوسیدم

ات:این کارو نکنننت گمشو از خونم بیرون تو دیگه برام مردییی سه سال پیش مردی
کوک:ا...ات قول میدم دیگه نکنم...ا..اونا توی نوشیدنی تحریک کننده ریخته بودن... بیا دوباره ازدواج کنیم لطفا
ات:برای باز آخر بهت میگم میری بیرون یا زنگ بزنم پلیس
ایو:مامانی*گریه*
ات:بهت گفتم نیا پایین ایووو
ایو:مامان میشه ببخشیس من دلم بابا میخواد
کوک:ا..اون بچه
ات:آره...آره عوضی بچه ای که میخواستم بهت بگم ولی تو داشتی خیانت میکردی فهمیدی بچه ی خودته عوضی من ازدواج نکردم کثافت دیکه بخاطر تو نتونستم توی روی مامان و بابام نگاه کنم
ویو ات:با اینکه یه سال دلم براش خیلی تنگ شده بود و هنوز عاشقش بودم ولی الان دیگه شرایط فرق داره من بچه دارم نمیتونم بزارم بچم اینا رو تجربه کنه...خواستم چیزی بگم که بازم لباش رو گذاشت روی لبام و مک های محکم و عمیقی میزد که دوتامون به گریه افتادیم... من دلم براش خیلی تنگ شده شاید باید ببخشمش

کوک:ات منو ببخش لطفا
ات:فقد بخاطر دخترم ن بیشتر
ایو:آخ جووون بابایی
کوک:دخترم(پرید بغلش )
(میدونم خیلی چرت شد ولی لطفا به روم نیارید)
کوک:مثل مامانت خوشگلی ها

ویو ات:با اینکه خیلی ازش دلخور بودم ولی دلم برای خنده هاش، بغل گرمش، لبای نرمش تنگ شده بود و الان که خودش بر گشته خوبه:)
اینم در خواستی:))) میدونم چرت شد ولی امیدوارم خوشتون بیاد
دیدگاه ها (۳۷)

پرستار بچم پارت ۲۷

پرستار بچم پارت ۲۸

چند پارتی از کوک...وقتی توی بار با یه دختر دیگه دیدیش

چند پارتی از کوک... وقتی توی بار با یه دختر دیگه دیدیش

پارت آخرآنچه گذشت: از دستشویی امدم بیرون که دیدم......یهو یو...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۱#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط