وقتی عاشق دست راست مافیا میشی وپارت دوم

وقتی عاشق دست راست مافیا میشی و..‌.(پارت دوم)

ساعت12:00 (شب)

از زبان ا/ت

اینقدری خورده بودم که خوابم برده بود همونجا بیدار شدم دیدم ساعت 12هست به دور و برم نگاه کردم نه لونا رو دیدم نه دوست پسرشو زنگ زدم به لونا که جوابمو نداد یکم ترسیدم بلند شدم که برم یهو با یکی برخورد کردم ترسیدم سرم رو آروم بالا آوردم که دیدم همون پسرت(جیمین)
جیمین:خوابت برده بود؟
نمیدونستم چی بگم خیلی خوشگل بود همم یکم ازش میترسیدم با لرزش صدام گفتم
ا/ت:ل....لونا....ک..کجاست؟...
انگار متوجه شده بود ترسیدم گفت
جیمین:هعی هعی آروم باش...اونا رفتن تنهایی؟
ا/ت:آ...آره...
جیمین:میخوای من برسونمت خونت؟
نمیتونستم اعتماد کنم بهش ولی این وقت شب با تاکسی هم نمیتونستم برم میترسیدم پس مجبور بودم قبول کنم به هرحال دوست رل لوناعه چیزی نمیشه
ا/ت:ممنون...میشم...
لبخندی بهم زد و رفتیم بیرون منو سوار ماشینش کرد وخودشم اومد نشست و حرکت کرد و آدرس رو بهش گفتم...
توی راه سکوت مرگباری بینمون بود نمیخواستم حرفی بزنم چون ازش میترسیدم پس ساکت موندم که یهو گفت...

جیمین:اسمت چیه؟!

جاااانننن؟؟؟؟چیکار به اسمم دارهههه؟؟

ا/ت:آممم...من اسمم ا/ته...
جیمین:خوشبختم منم جیمینم
دیگه چیزی نگفتم...

(چند مین بعد)
تقریبا رسیده بودیم که گفت..
جیمین: همینجاست؟(سرد)
از اینکه طرز حرف زدنش تعقیر کرد یکم ترسیدم ولی به رو خودم نیاوردم
ا/ت:آره...ممنونم که رسوندیم خب کاری نداری؟
جیمین:نه
ا/ت:هوم بای...
از ماشین پیاده شدم و رفتم سمت در خونه و کلید رو انداختم ولی هنوز وایستاده بود و نگام میکرد دیگه واقعا خیلی ترسیدم و سریع رفتم داخل خونه با خودم فکر میکردم اگه دوباره بیاد چی؟اگه بخواد منو بکشه چی؟وایییی بیخیالش خیلی خوابم میاد برم بخوابم داشتم به سمت در اتاقم میرفتم
که یهو....
*پایان پارت دوم*
❌کپی ممنوع ❌
دیدگاه ها (۱۰)

وقتی عاشق دست راست مافیا میشی و... (پارت سوم) (از زبان ا/ت)د...

وقتی عاشق دست راست مافیا میشی و... (پارت چهارم) از زبان ا/تل...

وقتی عاشق دست راست مافیا میشی و... (پارت اول) از زبان ا/ت ام...

خوشگلا بابت این تأخیر زیاد معذرت میخوام قول میدم از این به ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط