وقتی بلخره بعد از مدت توی روز تولدش به هم برگشتین پارت 4
★بعد از کنسرت★
★ویو کوک★
بعد کنسرت رفتم سمت اعضا
اعضا معمولا شامشون رو ساعتای 9 میخورند و ما از ساعت شیش اینجا بودیم و الان ساعت 1 شبه
کوک:-/ات:+/ته:&/جیم:∆/هوپ:×/نام:÷/شوگا:~/جین=
-گایز بریم شام بخوریم
&چند ساعت صبر کنی به صبحانه میرسیم😅
+شماها گرسنه نیستین؟ من که خیلی
÷بنظر من بریم ولی کوک باید حساب کنه
همه:بریم
بلخره به رستوران رسیدیم
چون خونه ی ات به محل کنسرت نزدیک بود ماشین نیاورده بود و منم ازش دعوت کردم که با من بیاد
ماشین رو پارک کردم و ات داشت آرایشش رو مرتب میکرد
چند مین بعد کارش تموم شد و براش در رو باز کردم و بعدش دستشو گرفتم و رفتیم داخل و یه میز انتخاب کردیم و نشستیم و یکم صحبت کردیم که اعضا هم رسیدن
رفتیم به یه رستوران خیلی معروف و گرون
گارسونا با اوج تعجب بهمون نگاه میکردن چون هیچکی نمیاد ساعت 1 شب شام بخوره
اونم تو همچین رستوران گرونی
=ات نبینم باز با کوک اکی شدی ما رو فراموش کنیا
+اوپا شما بهترین دوستای من هستین
گارسون اومد تا سفارش بگیره و هرکی یه چیزی میگفت که ات اومد در گوشم با شیطنت گفت
+مراعات جیبتو بکنم؟
-نه گرونترین غذای اینجارو سفارش بده فکر جیب منو هم اصلا نکن🙂*گونشو میبوسه*
ات مثل همیشه غذای موردعلاقشو سفارش داد
∆نظرتون چیه همه با هم امشبو م.ست کنیم؟
~نه بابا حوصله داریا جیمین من فقط میخوام برسم خونه بخوابم
×یونگی راست میگه هممون خسته ایم بعدشم طبق قوانین نمیتونیم تو موقع مس.تی رانندگی کنیم اونموقع ماشینامون چی میشن؟
-راستی ات هم هیچوقت ال.کل نمیخوره
*پ.ن:ات به ال.کل حساسیت داره*
∆راست میگین اصن وقتش نیست
غذامونو خوردیم و از رستوران بیرون اومدیم
~مزسی کوک واقعا خوش گذشت
&عالی بود مرسی
-نوش جان همگی
شب بخیر
همه:شب خوش
همه رفتن و فقط من مونده بودم و ات
-نطرت با بستنی چیه بیب؟
+عاشقشم بریممممم
با ات رفتیم و بستنی خوردیم
-میشه امشب پیش من بمونی؟🥺*خودشو کیوت میکنه*
+باشه🙂ولی میخوام بخوابما
+باشه هرچی تو بخوای🙂
با ات سمت ماشین رفتیم و در پورشه ی مشکیم رو براش باز کردم
-بفرمایید
+مرسی🙂*میشینه تو ماشین
به سمت خونه حرکت کردیم
و ماشین رو داخل پارکینگ خونه م بردم و توی جای مناسب پارک کردم
دیشب تهیونگ اومده بود و کمکم کرده بود خونمو جمع کنم و الانم خوشحالم که خونم مرتبه چون ات خیلی وسواسیه
بلخره ماشینو خاموش کردم
به ات نگاه کردم و دیدم بعله خانوم خوابه
ادامه داره....
#سناریو #سناریو_بی_تی_اس #بنگتن #بی_تی_اس #فیک #وانشات #یونگی #شوگا #کیم_سوک_جین #کیم_نامجون #رپ_مانستر
#جیهوپ #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئونجونگکوک #نفر_بعدی_درکار_نیست #نفر_بعدی_هیتر_ها_هستند
★ویو کوک★
بعد کنسرت رفتم سمت اعضا
اعضا معمولا شامشون رو ساعتای 9 میخورند و ما از ساعت شیش اینجا بودیم و الان ساعت 1 شبه
کوک:-/ات:+/ته:&/جیم:∆/هوپ:×/نام:÷/شوگا:~/جین=
-گایز بریم شام بخوریم
&چند ساعت صبر کنی به صبحانه میرسیم😅
+شماها گرسنه نیستین؟ من که خیلی
÷بنظر من بریم ولی کوک باید حساب کنه
همه:بریم
بلخره به رستوران رسیدیم
چون خونه ی ات به محل کنسرت نزدیک بود ماشین نیاورده بود و منم ازش دعوت کردم که با من بیاد
ماشین رو پارک کردم و ات داشت آرایشش رو مرتب میکرد
چند مین بعد کارش تموم شد و براش در رو باز کردم و بعدش دستشو گرفتم و رفتیم داخل و یه میز انتخاب کردیم و نشستیم و یکم صحبت کردیم که اعضا هم رسیدن
رفتیم به یه رستوران خیلی معروف و گرون
گارسونا با اوج تعجب بهمون نگاه میکردن چون هیچکی نمیاد ساعت 1 شب شام بخوره
اونم تو همچین رستوران گرونی
=ات نبینم باز با کوک اکی شدی ما رو فراموش کنیا
+اوپا شما بهترین دوستای من هستین
گارسون اومد تا سفارش بگیره و هرکی یه چیزی میگفت که ات اومد در گوشم با شیطنت گفت
+مراعات جیبتو بکنم؟
-نه گرونترین غذای اینجارو سفارش بده فکر جیب منو هم اصلا نکن🙂*گونشو میبوسه*
ات مثل همیشه غذای موردعلاقشو سفارش داد
∆نظرتون چیه همه با هم امشبو م.ست کنیم؟
~نه بابا حوصله داریا جیمین من فقط میخوام برسم خونه بخوابم
×یونگی راست میگه هممون خسته ایم بعدشم طبق قوانین نمیتونیم تو موقع مس.تی رانندگی کنیم اونموقع ماشینامون چی میشن؟
-راستی ات هم هیچوقت ال.کل نمیخوره
*پ.ن:ات به ال.کل حساسیت داره*
∆راست میگین اصن وقتش نیست
غذامونو خوردیم و از رستوران بیرون اومدیم
~مزسی کوک واقعا خوش گذشت
&عالی بود مرسی
-نوش جان همگی
شب بخیر
همه:شب خوش
همه رفتن و فقط من مونده بودم و ات
-نطرت با بستنی چیه بیب؟
+عاشقشم بریممممم
با ات رفتیم و بستنی خوردیم
-میشه امشب پیش من بمونی؟🥺*خودشو کیوت میکنه*
+باشه🙂ولی میخوام بخوابما
+باشه هرچی تو بخوای🙂
با ات سمت ماشین رفتیم و در پورشه ی مشکیم رو براش باز کردم
-بفرمایید
+مرسی🙂*میشینه تو ماشین
به سمت خونه حرکت کردیم
و ماشین رو داخل پارکینگ خونه م بردم و توی جای مناسب پارک کردم
دیشب تهیونگ اومده بود و کمکم کرده بود خونمو جمع کنم و الانم خوشحالم که خونم مرتبه چون ات خیلی وسواسیه
بلخره ماشینو خاموش کردم
به ات نگاه کردم و دیدم بعله خانوم خوابه
ادامه داره....
#سناریو #سناریو_بی_تی_اس #بنگتن #بی_تی_اس #فیک #وانشات #یونگی #شوگا #کیم_سوک_جین #کیم_نامجون #رپ_مانستر
#جیهوپ #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئونجونگکوک #نفر_بعدی_درکار_نیست #نفر_بعدی_هیتر_ها_هستند
۸.۷k
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.