پارت

#پارت_48

راه افتادم به سمت خونه ، لعنتی جای سوختگی خیلی بیش از حد درد داشت ، با هر بدبختیی بود رسیدم خونه ، درو باز کردم که ساحل با صدای باز شدن در بدو بدو از اشپز خونه اومد سمتم ، با دیدن صورت زخمیمو دستی که گذاشته بودم رو کتفم رنگ از صورتش پرید ، بچم انگار روح دیده بود ...

+ آ..آرتام چی ... چیشده ؟

- چیزی نی عزیزم
یهو داد کشید ...

+ چیزی نی سر و صورتت اینجوریه ، چیزی نی از از ظهر معلوم نی کجایی، چیزی نی که نمیخوای چیزی بهم بگی هانننن؟

- اروم باش توضیح میدم ، فقط الان جای سوختگی...

نزاشت حرفمو تموم کنم زود زفت پشتم وایسادو لباسمو کنار زد ، زخممو که دید هینی کشید ...

+ چت شده ، این چیه ، همین الا میریم دکتر

- نه نهههه

+ یعنی چی نه

- لطفا انقد لج نکن باهام ساحلم اگ میشه خودت واسم ببندش

+ نمیخوام نمیبندم

اینو که گفت رفت بالا و در اتاقو محکم کوبید ، به هزار زور و سختی لبلسمو لز تنم در اوردم ، از توی جعبه کمک های اولیه وسایلو برداشتمو رفتم جلوی آینه دسشویی وایسادم ، با هزار تا بدبختی سخی کردم خونای کنار زخممو پاک کنم ، ولی بیش از چیزی که فک میکردم درد داشت ، دیگه نتونستم ادامه بدم ، دستمو کلافه کشیدم لای موهام که ساحل درو باز کردو اومد تو...

- تو که گفتی کمکم نمیکنی ..

+ از دلم نمیاد ، حالا برگرد زخمتو ببندم

زخممو بست ولی خیلی درد داشتم ، کمکم کرد بهم لباس پوشوند ، روی مبل نشستم ، که یه لیوان اب پرتغال داد دستمو خودشم کنارم نشست و منتظر نگام کرد ...
دیدگاه ها (۰)

#پارت_49همینطور نگاش کردم که حرصش در اومده غرید ..+قصد حرف ز...

#پارت_50عصبی نکام کرد که خودم فهمیدم دوباره ریدم ،،، + قراره...

#پارت_47قهقه زدمو گفتم ...- اخرین بارت باشه بهش میگی هرزه ، ...

#پارت_46بلند شدو یه چشم چرخوند اما کسیو پیدا نکرد برگشت رو ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط