پارت صدو دوازده...
#پارت صدو دوازده...
#جانان...
کارن: جانان ارایش غلیظ نمیکنی ها وای به حالت اگه خودت رو نقاشی کرده باشی مثل ادم هم میشینی خواهشا دو دقیقه اروم بگیر تموم کردی به کارین بگو بهم زنگ بزنه بیام دنبالت...
من: چشم چشم من برم دیگه خداحافظ..
کارن: بیا بگیر این کارت رو رمزش 2310
من: ممنون واقعا....
دستی تکون دادم و وسایلم و برداشتم و رفتم داخل ...اووووه خدا یکی منو بگیره ...اینجا چه بزرگه...
چشم چرخوندم که کارین رو پیدا کنم که گوشه سالن دیدمش سریع خودم رو بهش رسوندم ...
من: سلام کارین ..
کارین : کجایی تو دختر بیا بشین کارش رو شروع کنه...
به طرف صندلی که اشاره کرده بود نشستم و کارین با یه دختر جوونه اومد سمت و سری به سلام تکون دادم که اونم با لبخند جوابم رو داد یه خورده با کارین حرف زد بعد اومد سمتم رو به کارین گفتم:
کارین به این بگو داداشت میکشتم اگه ارایشم غلیظ باشه یه ارایش ساده و لایت میخوام و یه مدل موی ساده...
کارین : خودش بهم زنگ زد میدونم بابا...
کارین خودش رفت و منو با این دختر تنها گذاشت عادت داشتم کسی با موهام ور بره خوابم میگیره این دختره هم که مشغول بود یکی هم روی صورتم کا میکرد حوصلم سر رفته بود بخاطر اینم که داشت دست به موهام میکشید خوابم برد...
سه ساعت بعدش با صدای کارین از خواب پاشدم
کارین: دختر پاشو اخه کسی میتونه زیر دست اینا بخوابه که تو خوابیدی...
من: ببخشیدمن عادت دارم وای عزیزم تو چه خوشگل شدی..
کارین: بیا تو خودت رو ندیدی که چی شدی به من میگی خوشگل از جلوم کنار رفت که خودم رو دیدم واقعا عالی شده بود هم ارایشم و هم مدل مو ساده بود عالی شده بودم
کارین به کارن زنگ زد بیاد دنبالمون بعد به سمت صاحب ارایشگاه رفت و خواست پول ها ارایش رو حساب کنه که بهش گفتم که خودم حساب میکنم و کارن بهم پول داده..
بعد از حساب کردن چند دقیقه بعد کارن اومد
کارین جلو منم عقب نشستم حرکت کردساعت 4/5بعد از ظهر بود و ما هنوز ناهار نخورده بودیم
کارین: زود تر برو کارن مردم از گشنگی...
کارن: باشه گل
رسیدیم خونه بعد از پیاده شدن به سمت اتاقم رفتم و وسایلم رو گذاشتم رفتم اشپز خونه کارین سر یخچال بود ..
من: اوه گشنه بیا این ور تا یخچال روصاف نکردی..
کارین : ولم کن بابا مردم از گشنگی من الان سه نفرم ..بعدم خونه داداشمه به تو چه...
سری تکون دادم و رفتم غذا هایی که کارن واسه خودش و ما گرفته بود رو توی ماکروفر گذاشتم گرم شه بعد از خوردن غذا کارین با تیام تماس گرفت میخواستن بردن اتلیه واسه عکس بعدم برن پیش کامین و ترانه که عکس خانوادگی بگیرن...
کارین رفت حاضر شه ولی من نشستم خوب من که بین خانواده اون ها نبودم ...
نشسته بودم توی سالن که کارن اومد و گفت.
چرا نشستی پاشو حاضر شو دیگه میخوایم بریم..
من: من بیام چی کار شما برین ...
#جانان...
کارن: جانان ارایش غلیظ نمیکنی ها وای به حالت اگه خودت رو نقاشی کرده باشی مثل ادم هم میشینی خواهشا دو دقیقه اروم بگیر تموم کردی به کارین بگو بهم زنگ بزنه بیام دنبالت...
من: چشم چشم من برم دیگه خداحافظ..
کارن: بیا بگیر این کارت رو رمزش 2310
من: ممنون واقعا....
دستی تکون دادم و وسایلم و برداشتم و رفتم داخل ...اووووه خدا یکی منو بگیره ...اینجا چه بزرگه...
چشم چرخوندم که کارین رو پیدا کنم که گوشه سالن دیدمش سریع خودم رو بهش رسوندم ...
من: سلام کارین ..
کارین : کجایی تو دختر بیا بشین کارش رو شروع کنه...
به طرف صندلی که اشاره کرده بود نشستم و کارین با یه دختر جوونه اومد سمت و سری به سلام تکون دادم که اونم با لبخند جوابم رو داد یه خورده با کارین حرف زد بعد اومد سمتم رو به کارین گفتم:
کارین به این بگو داداشت میکشتم اگه ارایشم غلیظ باشه یه ارایش ساده و لایت میخوام و یه مدل موی ساده...
کارین : خودش بهم زنگ زد میدونم بابا...
کارین خودش رفت و منو با این دختر تنها گذاشت عادت داشتم کسی با موهام ور بره خوابم میگیره این دختره هم که مشغول بود یکی هم روی صورتم کا میکرد حوصلم سر رفته بود بخاطر اینم که داشت دست به موهام میکشید خوابم برد...
سه ساعت بعدش با صدای کارین از خواب پاشدم
کارین: دختر پاشو اخه کسی میتونه زیر دست اینا بخوابه که تو خوابیدی...
من: ببخشیدمن عادت دارم وای عزیزم تو چه خوشگل شدی..
کارین: بیا تو خودت رو ندیدی که چی شدی به من میگی خوشگل از جلوم کنار رفت که خودم رو دیدم واقعا عالی شده بود هم ارایشم و هم مدل مو ساده بود عالی شده بودم
کارین به کارن زنگ زد بیاد دنبالمون بعد به سمت صاحب ارایشگاه رفت و خواست پول ها ارایش رو حساب کنه که بهش گفتم که خودم حساب میکنم و کارن بهم پول داده..
بعد از حساب کردن چند دقیقه بعد کارن اومد
کارین جلو منم عقب نشستم حرکت کردساعت 4/5بعد از ظهر بود و ما هنوز ناهار نخورده بودیم
کارین: زود تر برو کارن مردم از گشنگی...
کارن: باشه گل
رسیدیم خونه بعد از پیاده شدن به سمت اتاقم رفتم و وسایلم رو گذاشتم رفتم اشپز خونه کارین سر یخچال بود ..
من: اوه گشنه بیا این ور تا یخچال روصاف نکردی..
کارین : ولم کن بابا مردم از گشنگی من الان سه نفرم ..بعدم خونه داداشمه به تو چه...
سری تکون دادم و رفتم غذا هایی که کارن واسه خودش و ما گرفته بود رو توی ماکروفر گذاشتم گرم شه بعد از خوردن غذا کارین با تیام تماس گرفت میخواستن بردن اتلیه واسه عکس بعدم برن پیش کامین و ترانه که عکس خانوادگی بگیرن...
کارین رفت حاضر شه ولی من نشستم خوب من که بین خانواده اون ها نبودم ...
نشسته بودم توی سالن که کارن اومد و گفت.
چرا نشستی پاشو حاضر شو دیگه میخوایم بریم..
من: من بیام چی کار شما برین ...
۱۱.۱k
۱۲ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.