چه خوب بود

‌چه خوب بود
اگر بین من و تو
نه رودی بود و نه کوهی
و نه سایه‌ی هیچ ناامیدی
و نه هیچ آفتاب تند سوزانی
بین ما فقط راهی بود
هموار
و صاف
و روشن
که قلب‌های ما را به هم می‌پیوست ...


#بیژن_جلالی
دیدگاه ها (۲)

‌بازمی‌گردم نزد چشم‌هایتبا کوله‌باری از آیینه‌های شکستهبازمی...

‌باشد که حافظه ام را از دست بدهم و از همه ی پُل های در حال ر...

‌شب ؛ که تاریکی می افتدبی گاه به بامِ من و توو خطرمی بُرد رش...

‌بگذارآنچه از دست رفتنی‌ست،از دست برود.و گرنه تو در قلب یک ا...

دست به دعا شوید اگر نمیخواست بدهدهیچ وقت درخواست دعا نمیکرد....

کف دستم رو نگاه کرد و گفت گمشده داری. این خط که شبیه هشت هست...

پارت 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط