وقتی فروخته میشی بهش اما...........♡
وقتی فروخته میشی بهش اما...........♡
PART:1♡
ا.ت ویو:
امروز با الارم گوشیم بیدار شدم کارای لازم رو کردم و رفتم صبحونه اماده کردم و رفتم تو اتاق میا(خواهر ناتنی ا.ت) بیدارش کردم و رفتم اتاق مانادای(نامادری ا.ت) بعد ۱۰ دقیقه جفتشون امدن پایین (ی توضیح کوچیک میا با ا.ت خوبه ولی جلو مادرش باهاش بد رفتار میکنه )
مانادای: خوب چرا اینجا وایسادی زود باش برو تو اتاقت (با داد)
ا.ت: چ..چشم..خانم (با ترس)
ا.ت ویو
گشنم بود هیچی نخورده بودم زنیکه میگه برو اییییییشش
برم تو گوشیم
رفتم تو گوشیم که خوابم برد بیدار شدم دیدم ساعت ۱۱ هست
بلند شدم رفتم ناهار حاضر کردم میزو جمع کردم که میا امد
میا: ا.ت خوبی نتو نستم بیام پیشت ا.ت مامان با تلفن داشت حرف میزد شنیدم می گفت که چشم نه اون دختره هرزه تو اتاقش هست چشم ساعت ۶ بیایم چشم حتما اینا رو شندیم
ا.ت: باشه من برم ناهار بیارم
ا.ت ویو
ناهر حاضر شد مانادای امد پایین و ناهار خوردن منم یواشکی غذا ریختم تو ضرف بردم تو اتاق خوردم بعد مانادای گفت.....
مانادای: خوب هرزه بیا بگیر این لباس رو بپوش ساعت ۶ میریم ی جا زود باش
ا.ت: چشم
رفتم تو اتاقم لباس مشکی بود باز بود رفتم حموم امدم موهام رو خشک کردم بعد لباس پوشیدم که میا در زد .....
ببخشید بد شد اولین بارم بود فیک نوشتم 😅😅😅
PART:1♡
ا.ت ویو:
امروز با الارم گوشیم بیدار شدم کارای لازم رو کردم و رفتم صبحونه اماده کردم و رفتم تو اتاق میا(خواهر ناتنی ا.ت) بیدارش کردم و رفتم اتاق مانادای(نامادری ا.ت) بعد ۱۰ دقیقه جفتشون امدن پایین (ی توضیح کوچیک میا با ا.ت خوبه ولی جلو مادرش باهاش بد رفتار میکنه )
مانادای: خوب چرا اینجا وایسادی زود باش برو تو اتاقت (با داد)
ا.ت: چ..چشم..خانم (با ترس)
ا.ت ویو
گشنم بود هیچی نخورده بودم زنیکه میگه برو اییییییشش
برم تو گوشیم
رفتم تو گوشیم که خوابم برد بیدار شدم دیدم ساعت ۱۱ هست
بلند شدم رفتم ناهار حاضر کردم میزو جمع کردم که میا امد
میا: ا.ت خوبی نتو نستم بیام پیشت ا.ت مامان با تلفن داشت حرف میزد شنیدم می گفت که چشم نه اون دختره هرزه تو اتاقش هست چشم ساعت ۶ بیایم چشم حتما اینا رو شندیم
ا.ت: باشه من برم ناهار بیارم
ا.ت ویو
ناهر حاضر شد مانادای امد پایین و ناهار خوردن منم یواشکی غذا ریختم تو ضرف بردم تو اتاق خوردم بعد مانادای گفت.....
مانادای: خوب هرزه بیا بگیر این لباس رو بپوش ساعت ۶ میریم ی جا زود باش
ا.ت: چشم
رفتم تو اتاقم لباس مشکی بود باز بود رفتم حموم امدم موهام رو خشک کردم بعد لباس پوشیدم که میا در زد .....
ببخشید بد شد اولین بارم بود فیک نوشتم 😅😅😅
۴.۲k
۰۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.