خلوت من

در خلوت من تویی و قلبم بی تو
آشـفته شـده چه بی قرارم بی تو
هرچند همیشه‌زندگی بامن نیست
بر عکس تو چـون ابر بهارم بی تو
در خـانه تنگ و تار خـود ماده دلم
ازغربت عشق شکسته‌روحم بی‌تو
در هرنفسم شکسته آهی‌است بلند
در کوچ تو من نشسته زارم بی تو
درد است برای من که دوری از من
چون‌خالی قاب‌عکس نقشم بی تو
این میکده با نام «ندا» پای گرفت
بر سـر در آن نوشته مسـتم بی تو
دیدگاه ها (۵)

غریب دل

شوره‌زار عشق

چشم مهتاب

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط