چند پارتی ران هایتانی درخواستی داریم برای ران هایتانی
چند پارتی ران هایتانی درخواستی داریم برای ران هایتانی
ویو راوی
ا.ت روی نیمکت پارت نشسته بود و می گفت
ا.ت: چرا من باید این همه کارو بکنم هی از سه سال قبل که مادرمو فروختن من دیگه نتونستم مثل قبلاً باشم چرا مادرم به زودی منم میفروشن و تموم میشه چی کار کنم
گوشی ا.ت زنگ میخوره
هارو : کجایی ها
ا.ت: اومدم یه هوایی بخورم
هارو : باشه ولی زود برگرد برو خونه فهمیدی
ا.ت: باشععع
گوشی میزاره روی پاهاش
ا.ت: کم کم باید برگردم اگه قبل از اون خونه نباشم میکشتم اون پدر احمق هیچ وقت نمی بخشمش
هیچ وقت
خب یکم حمایت وگرنه پارت بعد رو نمی زارم 🥺🌱✨✨✨
ویو راوی
ا.ت روی نیمکت پارت نشسته بود و می گفت
ا.ت: چرا من باید این همه کارو بکنم هی از سه سال قبل که مادرمو فروختن من دیگه نتونستم مثل قبلاً باشم چرا مادرم به زودی منم میفروشن و تموم میشه چی کار کنم
گوشی ا.ت زنگ میخوره
هارو : کجایی ها
ا.ت: اومدم یه هوایی بخورم
هارو : باشه ولی زود برگرد برو خونه فهمیدی
ا.ت: باشععع
گوشی میزاره روی پاهاش
ا.ت: کم کم باید برگردم اگه قبل از اون خونه نباشم میکشتم اون پدر احمق هیچ وقت نمی بخشمش
هیچ وقت
خب یکم حمایت وگرنه پارت بعد رو نمی زارم 🥺🌱✨✨✨
۱۳.۴k
۲۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.