صبر کردیم و صبر کردیم

صبر کردیم و صبر کردیم ،
همه‌‌ی‌مان ...
آیا دکتر نمی‌دانست یکی از چیزهایی که آدم‌ها را دیوانه می‌کند ،
همین انتظار کشیدن است؟
مردم تمام عمرشان انتظار می‌کشیدند ...
انتظار می‌کشیدند که زندگی کنند ،
انتظار می‌کشیدند که بمیرند ،
توی صف انتظار می‌کشیدند کاغذ توالت بخرند ،
توی صف برای پول منتظر می‌ماندند
و اگر پولی در کار نبود سراغ صف‌های درازتر می‌رفتند ...

صبر می‌کردی که خوابت ببرد ،
و بعد هم صبر می‌کردی تا بیدار شوی ...
انتظار می‌کشیدی که ازدواج کنی ،
و بعد هم منتظر طلاق گرفتن می‌شدی ...
منتظر باران می‌شدی و بعد هم صبر می‌کردی تا بند بیاید ...
منتظر غذا خوردن می‌شدی ،
و وقتی سیر می‌شدی باز هم صبر می‌کردی
تا نوبت دوباره خوردن برسد ...
توی مطب روان پزشک با بقیه‌ی روانی‌ها انتظار می‌کشیدی و نمی‌دانستی آیا تو هم جزء آن‌ها هستی یا نه ...

#چارلز_بوکفسکی
#عامه_پسند

دیدگاه ها (۱)

یک افسانه‌ی صحرایی ، از مردی می‌گوید که می‌خواست به واحه‌ی د...

من تنم را حس نمی‌کنم ، من نمی‌دانم زندگی‌ام از کجا شروع می‌ش...

اما عمده‌ی مطلب پوله ...اگر توی دنیا پول داشته باشی ، افتخار...

سعی کنید زندگی را بدون ثبت وقت تصور کنید ،احتمالا نمی‌توانید...

گرچه دل کوچکت غمِ بسیار دارد،اما تو با غم هم زیبایی...💫#ستار...

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط