ادامه...

آی کتاب رو برداشت و جلدش رو خوند*
سانمی هم به کتاب نگریست*😐
قیافه آی شبیه آنیا شد*
آی: wak, wak! 😳
سانمی: چیه؟
آی: خب ببین، این کتاب درباره یه دختر هست به اسم کورالین (هه هه) 😐🤣
سانمی: منظورت همون دختری هست که توی دام مادر فولاد زره میوفته؟
آی: آره، صبر کن... تو کورالین رو میشناسی؟
که یهو...
"زدم توی ذوقتون هه هه"
/پشت صحنه/
شینوبو که داره آی رو آرایش میکنه*
گیو هم سانمی رو*
گنیا داره سانمی رو تحسین میکنه*
گیومی داره دعا میکنه که آی نخنده وسط فیلمبرداری*
کاگایا نظارت گر هاشیرا ها*
اینوسکه درحال خوردن نون برنجی*
آئوی درحال کتک زدن اینوسکه*
کانائه در حال پذیرایی*
تانجیرو تهیه‌کننده است*
نزوکه که خوابه*
تنگن درحال انرژی دادن به... نمیدونم*
اوبانای که داره به مارش غذا میده (از جمله موچی های کانائه و آی) *
میتسوری درحال آماده سازی صحنه*
سانمی که سعی میکنه آروم باشه*
آی در حال دادن ایده های غیرقابل تحمل برای سانمیعلی* (قصدش فقط اذیت کردنشه)
سابیتو که داره به تانجیرو کمک میکنه* (قیافه گیو دیدنیه)
زنیتسو هم با نزوکو خوابش برده*
مویچیرو در حال نگاه کردن به ابر ها* (بچم خیلی تنهاست😐)
آمنه درحال پختن غذا با بچه هاش*
رنگوکو درحال مرتب کردن لباس های سوژه ها*