چشم تو قبلهگاه من است بمان با من

...
چشم تو قبله‌گاه من است بمان با من
عطر تو قرار دل من است بمان با من
در هجر تو می‌سوزم گناه من چیست
زلف تو تکـیه‌گاه من است بمان با من
کم با اسیر عشـق خود نمای بد عهدی
آن‌ابروی‌کمان‌امان‌من‌است بمان با من
بر پای تو خلخال از گل است می‌بینم
آنجاکه سجده‌گاه من‌است بمان با من
با ساز تو ساخته‌ام مرغ خوش الحان
گفتارتو اذان نماز من‌است بمان با من
سینه‌بگشاده‌ای به‌گرمی به روی عشق
آن نی نـوای نای من است بمان با من
هرچند «ندا» مانده در هوی درویشی
کشکول‌دل به‌نام من است بمان با من #سروده_های_عاشقانه
🆔 @RomanticPoem
دیدگاه ها (۳)

...دست من کـوته ز دامان تو بادا یار مستاشتیـاقم یک نـگاه زلف...

...تا صـورت زیـبای تو از گل‌ بسرشـتندبر قلب من مست از عشق تو...

...ابروانت خنجری گـردید و قلبم را شکستاین‌چه رسمی بود آوردی‌...

...آتشی انداخت بر جانم همان چشمان توکـودک دل غـرق شـد در بیـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط